1. خانه
  2. /
  3. کتاب همسایه ی من توتورو

کتاب همسایه ی من توتورو

4.25 از 2 رأی

کتاب همسایه ی من توتورو

My Neighbor Totoro
انتشارات: پریان
٪15
190000
161500
معرفی کتاب همسایه ی من توتورو
"می" چهار ساله ، در حال وقف دادن خود با یک زندگی جدید بدون مادرش است. او می آموزد که بدون مادرش که در بیمارستان بستری شده کنار بیاید.
یک بعد از ظهر موجودی با ظاهر خنده دار را دنبال می کند ، در حالی که خواهرش در مدرسه است ، او به ناگاه وارد دنیای غریب توتورو می شود.
این اثر جذاب و تخیلی تحت عنوان کتاب «همسایه من توتورو » توسط هایائو میازاکی به نگارش در آمده است.

هایائو میازاکی در 5 ژانویه 1941 در توکیو متولد شد. او کار خود را از سال 1963 به عنوان انیماتور در استودیوی Toei Douga آغاز کرد و پس از آن در بسیاری از کارهای کلاسیک انیمیشن ژاپنی نقش آفرینی کرد.

در سال 1978 ، او اولین سریال تلویزیونی خود را با نام Conan ، پسر در آینده کارگردانی کرد ، سپس در سال 1979 به توکیو فیلم Shinsha نقل مکان کرد تا اولین فیلم خود را با نام Lupine III: The Castle of Cagliostro کارگردانی کند. این کتاب جذاب و خواندنی توسط «سپیده رستمی» به فارسی برگردانده شده است.
درباره هایائو میازاکی
درباره هایائو میازاکی
هایائو میازاکی (زادهٔ ۵ ژانویه ۱۹۴۱)، کارگردان معروف ژاپنی آثار پویانمایی است. وی علاوه بر کارگردانی، طراح، گرافیست، فیلمنامه‌نویس و تهیه‌کننده فیلم‌های پویانمایی است. او در پروسه‌ای که بیش از پنجاه سال به طول انجامید، تحسین بین‌المللی را به عنوان آفرینندهٔ فیلم‌های انیمیشن بدست آورد و به همراه ایسائو تاکاهاتا، استودیوی پویانمایی جیبوری را بنا نهاد. موفقیت‌های میازاکی در حد انیماتور والت دیزنی نیک پارک و کارگردان آمریکایی، استیون اسپیلبرگ یا اورسن ولز است. او در بون‌کیو واقع در توکیو متولد شد. میازاکی انیمیشن حرفه‌ای خود را در سال ۱۹۶۱ زمانی که به توئی انیمیشن پیوست آغاز کرد. در آنجا، میازاکی به عنوان هنرمند طراح In-Between برای انیمیشن سفرهای گالیور فراتر از ماه کار می‌کرد و در این فیلم ایده‌های خود را در فیلم گنجاند و بدین صورت پایان فیلم را رقم زد. او در آن دهه به کار در نقش‌های مختلف در صنعت انیمیشن ادامه داد تا زمانی که قدرت کارگردانی اولین فیلم برجسته خود لوپین III: قصر کاگلیوسترو که در سال ۱۹۷۹ منتشر شد را پیدا کرد. پس از موفقیت فیلم بعدی او با عنوان نائوشیکا از دره باد به همراه ایسائو تاکاهاتا استودیو جیبوری بنا نهاد. از آن به بعد (تا زمان بازنشستگی موقت خود در سال ۱۹۹۷ پس از ساخت شاهزاده مونونوکه) او تولید بسیاری از فیلم‌های برجسته را بر عهده گرفت. بسیاری او را با نام والت دیزنی ژاپنی یاد می‌کنند.
با اینکه فیلم‌های میازاکی به مدت طولانی موفقیت‌های تجاری و منتقدانه‌ای را در ژاپن بدست آوردند، او تا حد زیادی در غرب ناشناخته باقی‌مانده بود تا زمانی که میرامکس فیلم شاهزاده مونونوکه را منتشر کرد. این فیلم بالاترین فروش در ژاپن را داشت (تا آنکه در سال ۱۹۹۷ توسط فیلم تایتانیک رکوردش شکسته شد) و این اولین فیلم انیمیشنی بود که که جایزهٔ تصویر سال (Picture of the year) را در جوایز آکادمی ژاپن گرفت. میازاکی پس از زمان بازنشستگی موقت خود با «شهر اشباح» به انیمیشن بازگشت. این فیلم حتی فروش تایتانیک را نیز در ژاپن شکست و موفق به دریافت جایزهٔ تصویر سال (Picture of the year) در جایزه آکادمی فیلم ژاپن شد و اولین فیلم انیمیشن برنده جایزه اسکار بود و همچنین برنده خرس طلایی جشنواره فیلم برلین شده‌است.
قسمت هایی از کتاب همسایه ی من توتورو

مادربزرگ رفت در آشپزخانه و کمی آب داخل سطل ریخت و آوردش توی اتاق نشیمن. همان طور که با قدرت با دستمالی خیس زمین را تمیز می کرد، دخترها را نگاه می کرد. شنیدم ریه های مادرتون ضعیف شده و مریضه. برای همین انتظار داشتم دخترهاش هم زرد و زار و ضعیف باشند. اما یه نگاه به خودتون بیاندازید. خیلی سرحال و باهوش به نظر می رسید. می دونید، این خونه برای کسی مثل مادر شما ساخته شده بود تا استراحت کنه و زود حالش خوب شه. خیلی وقت پیش، وقتی من دختر جوونی بودم خدمتکار خونه ی یک زمین دار بزرگ بودم. خانم خونه عین مشکل مادر شما رو داشت. همسرش این خونه رو براش ساخت. می دونید، بیمارستان (شیچی ککویاما) زیاد از این جا دور نیست و به خاطر کمک به بیماران سل معروفه. من هم خیلی به خانم نزدیک بودم. سخت کار می کردم و خیلی رابطه ی خوبی با هم داشتیم و...

صبح روز کوفته با بقیه صبح ها کاملا فرق داشت. همه قبل از طلوع خورشید بیدار شدند و می خواستند سریع کل موارد لیست را تمام کنند. بعد از صبحانه ساتسوکی بهترین پیراهن می را تنش کرد. لباس مال بچگی های مامان بود. آن را اندازه ساتسوکی کرده بود و ساتسوکی هم در نهایت داده بودش به می. وقتی که می پوشیدش کاملا عوض شد. شاید به خاطر طرح چارخانه قرمز و سبز روشن بود. اما به نظر جدید و به روز می آمد. تاتسو گفت: «می، این لباس خیلی بهت می آد.» می با افتخار گفت: «قبلا مال مامان بوده.» و کلاهش را همراه یک گل روی سرش گذاشت. تاتسو داشت کت وشلوار طوسی رنگش را می پوشید. «نظرتون چیه؟ شبیه استادهای دانشگاه شده م؟» «همم...» ساتسوکی با دقت نگاهش کرد. «خیلی چروکه، نباید اتوش کنیم؟» می گفت: «چروکه.» تاتسو لبخند زد: «یه کم چروک که مهم نیست. مهم پوشیدنشه.» خودش را در آینه میزتوالت مامان با دقت نگاه کرد. کراواتش را این ور و آن ور کرد تا درستش کند.

در را باز گذاشت و رفت طرف جاده. به ساعت مچی اش نگاه کرد. بعد رفت. ساتسوکی پشتش داد زد: «امشب می بینیمت!» برگشت تو اتاق نشیمن و به ساعت نگاه کرد. «نمی دونم به اتوبوس می رسه یا نه.» می پرسید: «چرا این قدر زود رفت؟» «چون دانشگاه خیلی از این جا دوره.» ساتسوکی نمی خواست دیگر نگران شستن تمام ظرف های آشپزخانه باشد. می توانست وقتی برگشت خانه بقیه شان را بشوید. حالا قسمت سخت روز شروع می شد. وقتی ساتسوکی با یک حوله صورت می را پاک کرد، او غرغرکنان گفت: «الان صورتم رو پاک کردم! الان!» گرفتن دماغ کوچولویش کار سختی بود. ساتسوکی بهش گفت: «نمی شه که با لکه سس سویا روی صورتت بری بیرون. داری می ری مهمونی. باید تمیز باشی.» حالا، آماده، حاضر، برو!

مقالات مرتبط با کتاب همسایه ی من توتورو
راهکارهایی برای علاقه مند کردن کودکان به کتاب خواندن
راهکارهایی برای علاقه مند کردن کودکان به کتاب خواندن
ادامه مقاله
ژانر فانتزی، پرورشگاه تخیل و خلاقیت
ژانر فانتزی، پرورشگاه تخیل و خلاقیت

زمانی در تاریخ بشر، تمامی آثار ادبی به نوعی فانتزی به حساب می آمدند. اما چه زمانی روایت داستان های فانتزی از ترس از ناشناخته ها فاصله گرفت و به عاملی تأثیرگذار برای بهبود زندگی انسان تبدیل شد؟

نظر کاربران در مورد "کتاب همسایه ی من توتورو"
2 نظر تا این لحظه ثبت شده است

هیچوقت برام تکراری نمیشه❤️

1401/09/25 | توسطنورخورشید - کاربر سایت
3
|

واای این کارتونش هم خیلی قشنگه

1400/03/20 | توسطناعمه دیبازر
7
|