در معمای لاینحل عشق گرفتار مانده ام. تو محبوب و مطلوبی، پیچیده در بلا و بدبختی، عاشقانه می خواهمت، تاب دوری ات را ندارم، اما مشکلاتت را چه کنم؟ نمی خواهم وصال محال شود. حتی اگر تقدیر برای من و تو خواب شیشه و سنگ را دیده باشد، باز هم می خواهمت. تقدیر را بر هم می ریزم، به خاطر تو، به خاطر خودم، به خاطر عشقی که نیمه کاره ماند و...
خوب بود. کلیشه ای نبود.
رمان خوبی بود. هم داستان عشقیش قشنگ بود هم ماجراهای روانشناسیش