وارد خونه شدم … خونه که چه عرض کنم باغ بسیار بسیار بزرگی بود با درختان کهن سال سر به فلک کشیده که روزها سر و صدای پرنده ها توش قطع نمی شد! استخری وسط باغ و دور تا دور پر از شمشادهای بلند … ساختمان دو طبقه بزرگ و قدیمی پر از اتاق! باغ پر بود از گل و گیاه … شمشادها مثل دیوارهایی بودند که وسط باغ کشیده شده باشند … دور تا دور باغ هم نیمکت بود که وقتی روش می نشستی اصلا دیده نمی شدی! باغ جون می داد برای قایم موشک بازی … کف حیاط با آجرهای نظامی قدیمی فرش شده بود … تابستون ها وقتی روش آب پاشیده می شد بوی نم همه جارو می گرفت! ته باغ یه آلاچیق بود پر از شاخه های مو … خلوت و دنج! صدای پرنده ها … بوی نم عطر گلها … منظره درختها همه آدم رو مست می کرد … خلاصه عاشق این خونه و باغ بودم! از هر گوشه ش صد تا خاطره داشتم … در همین افکار بودم که پدر و مادرم و فرخنده خانم از خونه بیرون اومدند و در واقع به طرف من حمله کردند …
کتاب خیلی خوبی بود ژانر شوخ عاشقانه ودرام بود با هرصفحه اش بیشتر جدب کتاب میشیم کتاب خوبی بود کتاب درمورد این نوشته بود که زنها موفق هستند و از زنها حمایت کرده بود و یک زن با یه هنر میتونه موفق به تنهایی میشه میتونه
کتاب خیلی خوبی بود،ژانر طنر عاشقانه و درام بود با هر صفحه اش کنجکاوتر میشی و بیشتر جذب کتاب میشی بیشتر دوس داری بخونی ادامه داستان رو بفهمی خیلی خوب بود باتشکر از نویسنده
چرا آخه اینطوری تموم شد ؟! چقدر غمناک ، چرا همه داستانهای موازی این رمان به مرگ ختم شد! جناب مودب پور حیف این قلم گویا و ذهن خلاقتون نیست که اینقدر دلگیر باشه 😞
یه کتاب پیدا کردیم اولش بالاخره دختره خر نبود پسره ام خیانتکار ،اخرش مرد آخه یعنی پونصد صفحه کتاب خوندم آخرش ضربه روحی خوردم😂،ولی زیبا بود داستان قشنگی داشت❤️💔
کتابای مودب پور همینه همش تهش یا دختره میمیره یا پسره
اخرش غمگین تموم میشه ؟
اسپویل میشه پلی بله اعصابت بهم میریزه
بله خیلی غمگین تموم میشه
داستانش اسم منه
اسم خوشگلی دادی
الان خوشحالی😜
از صفحه ۳۲ تا ۴۹ نداره کتاب من
رمان پریچهر خیلی قشنگه دست اقای مودب پور درد نکنه دوست دارم دوباره بخونم
من ایرانی نیستم، کرد هستم، اما بیشتر رمانهای مودب پور را خوانده ام پریچهر رمان مورد علاقه مودب پور بود سه بار خواندم و خیلی گریه کردم
ایرانی نیستی کرد هستی؟ ی جمله گفتی کلی تو تناقض بود😂😂
منم ایرانی نیستم ولی مشهدی ام 😂😂
من ایرانی نیستم، کرد هستم، اما بیشتر رمانهای مودب پور را خوانده ام پریچهر رمان مورد علاقه مودب پور بود سه بار خواندم و خیلی گریه کردم
ببین به آخر داستان رسیدم بقران داشتم سکته میکردم شر شر اشک میریختم و نعره میزدم هیچوقت حلال نمیکنم آقای مودب پور رو بخاطر اون شوک که بهم وارد شد ولی درکل میگم بینظیرترین رمانی که خوندم پریچهر بود
یه کتاب پیدا کردیم اولش بالاخره دختره خر نبود پسره ام خیانتکار زارت مرد آخه یعنی وی پونصد صفحه کتاب خوندم ،ولی زیبا بود داستان قشنگی داشت
عالی بود اول پریچهر و بعد گندم هر دو عالی
من پریچهر رو نخوندم ولی گندم عالیه ، توصیه میکنم حتماً بخونیدش
من عاشق این رمانم یا اینکه آخر داستان ی شدت تلخ تموم میشه ولی در عین حال خیلی عاشقانه و قشنگه
من 15سال پیش این کتاب رو خوندیم و خیلی خوشم اومد ازش.الان بازم دنبالش هستم که دوباره بخونمش. من سه بار تموم خوندمش.بسیار زیبا و جذاب است
یاسمین یا پریچهر کدوم غمگین تره ❓
هردوش ب شدت غمگین و ب شدت عالیه.این دوتا کتاباش واقعا محشره
هر دوشون غمگینه ولی یاسمین کمی بیشتر
یاسمین یا پریچهر کدوم قشنگتره ❓
هردوش ولی پریچهر خوب ترە
خیلی قشنگه من چاپ بیستم و دارم ولی پایانش غمناکه خیلی
دقیقا منم بیستم رو دارم ک هم عقیده شمام
کتاب بسیار بچگانه وسطحی😞😞😞
سلام من رمانهای زیادی خواندم همه شوند خوب بودن کاش من داستان خودمم مینوشتم دست کمی از رمان نداره واقعی واقعیه
آقای مودب پور قلم بسیار زیبایی دارن،اما غم انگیز و نزدیک به واقعیت ،به طور کلی پریچهر هم مثل یاسمین بود،اما با داستان متفاوت