1. خانه
  2. /
  3. کتاب دریا

کتاب دریا

نویسنده: م مودب پور
3.1 از 1 رأی

کتاب دریا

sea
انتشارات: م.مودب پور
٪10
250000
225000
معرفی کتاب دریا
"دریا" نام رمانی است از "ماندانا معینی" همسر "م مودب پور"، از نویسندگان پرفروش ایرانی که قصه ی یک دختر باهوش و با استعداد را روایت می کند. با وجود اینکه این قصه از "ماندانا معینی" نیز به سبک دیگر رمان های عامه پسند "م مودب پور" به نگارش درآمده، اما داستان آن از ویژگی های منحصر به فرد خود برخوردار است و تجربه ی شیرینی را از مطالعه ی یک داستان عاشقانه ی دلچسب، برای خوانندگان رقم خواهد زد.
"دریا" علاوه بر هوش سرشارش، از زیبایی ظاهری نیز برخوردار است و چهره ی بسیار دلنشینی دارد. اما حتی برای دختری به زیبایی و باهوشی "دریا"، ورود به دانشگاه، آن هم یکی از بزرگ ترین دانشگاه های کشور که درس خواندن در آن آرزوی عده ی زیادی می باشد، تجربه ای دلهره آور خواهد بود. علاوه بر این، دانشگاه مکانی برای ملاقات با آدم های جدید خواهد بود؛ آدم هایی که ممکن است دیدار با آنان، زندگی فرد را برای همیشه تغییر دهد. برای "دریا" این فرد "فریبرز" بود.
"فریبرز" و "دریا" در دانشگاه با هم آشنا می شوند و او به "دریا" می گوید که از یک خانواده ی متمول آمده است. به مرور زمان برای "دریا" روشن می شود که "فریبرز" به او حقیقت را نگفته ولی با این حال، "دریا" او را بخشیده و از هیچ کاری برای کمک به او دریغ نمی کند. او حتی "فریبرز" را در درس ها یاری می کند و با پولی که از آموزش به بچه های دیگر در می آورد، به "فریبرز" کمک می رساند. اما همه چیز به این سادگی نیست و باید دید که عاقبت خوبی های "دریا" و عشق بین آن ها چه خواهد بود.
درباره م مودب پور
درباره م مودب پور
م. مؤدِب‌پور (زاده ۱۳۳۷) با نام اصلی مرتضی مودب‌پور از نویسندگان رمان‌های معاصر فارسی‌زبان ایرانی است.
قسمت هایی از کتاب دریا

اولین روز دانشگاه! دانشگاه تھران! یه آرزو! جلوی در اصلی دانشگاه وایستادم! ترسیدم !جرات نمی کنم برم تو !جلوی در دانشگاه واستادم و به سر در قشنگش نگاه می کنم! ھمیشه آرزوی یھ ھمچین روزی رو داشتم! حالا اون روز شده اما من می ترسم! یه لحظه چشمامو بستم و به خودم گفتم: -تو دریا ھستی! پر اراده و شجاع! با پشتکار زیاد! آروم اما سخت کوش! وقتی ھم که عصبانی دیگه چیزی جلودارش نیست! پس برو تو! و رفتم تو! تا از در دانشگاه وارد شدم،چند تا سال آخری جلوی در وایستاده بودن. نمی دونستم باید کجا برم. رفتم جلوتر و از یکی از اون پسرا پرسیدم: -ببخشید آقا،من سال اولی م،می شھ بفرمایین من کجا باید برم؟ تا اینو گفتم،اونم معطل نکرد و گفت: -قربون من! یه دفعه ھمشون زدن زیر خنده ! مونده بودم چی جوابشو بدم بغض گلومو گرفته بود…

مقالات مرتبط با کتاب دریا
5 دلیل برای خواندن رمان‌های عاشقانه‌‌ و تأثیر آن بر زندگی
5 دلیل برای خواندن رمان‌های عاشقانه‌‌ و تأثیر آن بر زندگی
ادامه مقاله
نظر کاربران در مورد "کتاب دریا"
4 نظر تا این لحظه ثبت شده است

شش سال پیش خوندمش ولی اخرش همیشه یادم هست خیلی تاثیر داشت روی من واقعا باهاش گریه کردم خندیدم ذوق کردم ناراحت شدم حسادت کردم

1403/09/28 | توسطکاربر سایت
0
|

من با این کتاب یا بهتر بگم رمان عاشق شدم گریه کردم درس خوندم دانشگاه تهران قبول شدم و. با این کتاب لحظاتشو واقعیت دادم البته البته البته بدون قسمتهای غمگین خانم مودب پور من با کتاب شما رابطه ای کاملا فیزیکی داشتم فقط سعی کردم از نوشته‌ها درس بگیرم و الان که دارم مینویسم این متن رو مطمئنم نمیبینید ولی کاش میدونستین من دریای مونث نبودم بلکه مشتاق مذکر بودم و پسرم دانشگاه تهران سال سوم هست و دخترم صنعتی شریف درس میخونه ماندانا خانم من با کتابتون متولد ، زندگی و خواهم مرد کاش همه بدونن که رمان شما میتونه راهگشای اذهان متشوش امروز در راستای منویات عشق پاک ، رستگاری و وفاداری به معشوق تا ابد باشه و در نهایت باشد که این مهم در زندگی تمام ایرانیان متظلم برقرار بشه به امید آن روز 🌹

1403/09/13 | توسطمشتاق ایرجیسرپرست - کاربر سایت
1
|

این رمان تازه تموم کرم قشنگ بود تشکر

1403/06/02 | توسطکاربر سایت
0
|

من واقعا از داستان‌های مودب پور خوشم میاد عالیهههه

1402/02/09 | توسطکاربر سایت
5
|