ساعت حدود یازده صبح بود ، داخل دفتر پدرم ، تو شرکت بودم که موبایلم زنگ زد … داشتم نقـشه ای رو کـه بـرای یـک سـاختمون کشیده و طراحی کرده بودم به پدرم نشون می دادم! ازش عذر خواهی کردم و تلفن رو جواب دادم … بله ، بفرمائین … نیما : الو سیاوش! برس که … بابام ترکید! آروم تو تلفن گفتم :نیما الان وقت ندارم ، نیم ساعت دیگه بهت زنگ می زنم ، داریم با پدرم … فن ها … رو بررسی می کنیم! نیما : صدات درست نمیاد! دارین با بابات زن ها رو بررسی می کنین! ساکت شو نیما! زن نه ، فن! نیما : ول کن بابات رو! می گم بابام ترکید! دیدم انگار داره جدی حرف می زنه! صداشم یک جور دیگه بود و هی قطع و وصل می شد! موبایلم درست خط نمی داد … داری شوخی می کنی؟ بابام ترکید یعنی چی نیما : مگه بابام کپسول گازه؟! می گم آپاندیسش ترکید! نمیشنوی مگه … آخه این موبایل تو نقطه ی کوره! نیما : برنامه ی چی جوره … بذار برم تو اون یکی اتاق ببینم چی می گی! نیما : بری تو اجاق واسه چی؟! این چرت و پرتا چیه می گی؟! پدرم : چی شده سیاوش؟ کیه پای تلفن؟ نیما دوستم … می گه آپاندیس باباش ترکیده! پدرم : الآن کجاست … حالش چطوره … اینجا موبایل خط نمی ده … بذارین برم اون اتاق … پدرم دنبالم اومد اون اتاق … الو! نیما ، نیما …
خیلیکتابقشنگیواقعاکیفکردممنتقرباتمامکتاباشروخوندممخصوصایاسمینوشیرینخیلیباحالوهجانانگیزه حتمابخونیدوهمینطورقمانگیز 💌
قم انگیز ؟ یا تهران انگیز ؟
فک کنم آخرش که گفت یلدا ایدز داشته ،شاید سیاوشم از یلدا ایدز بگیره چون دفعه آخر تنها بودن ویه جوری نویسنده بیان کرد که رابطه داشتن
واقعا کتاب خوبی بود من چند بار خوندمش..مودب پور واقعا نویسندهی فوق العاده ای
من بعد سالها،دوباره خوندمش و فکر شمارو کردم،ولی بنظرم اگ اینطور بود خب چرا رفت بالاخره هردو دچار این مشکل شدن اگ دوستش داشت ک نباید فرار میکرد این ی راز میموند🥲
من که اولین کتابی بود که خونده بودم عاشقش شدم
خیلی مسخره بود یعنی آدم خسته میشه تا کتاب تموم بشه که اخرش بفهمی یلدا هم ایدز داشته بی محتوا و بدون هرگونه ایجاد انگیزه
از دید من کتابی با ساختاری ضعیف بوده. در چندین قسمت غلط املاییهای آشکاری وجود داشته. محتوای جالبی نداشته وبیشتر داستان سمت هزل وهجو رفته بود تاطنز. هر کتابی ارزش خوندن نداره 😉
به نظرم خیلی هم زیبا بود شما متوجه نشدید این کتاب رو یه ادم بسیار با شخصیت نوشته
من متوجه نشدم یه قسمت از کتاب یلدا با سیوش تنها شدن و آخر غصه گفت یلدا ایدز داره . نفهمیدم سیاوش هم ایدز گرفت؟
شیوا ایدز داشته
من هنوز تو شوک جمله اخریم که نوشته بود (یلدا ایدزداشته)
سر مرگ شیوا ضجه زدم منننن😭 عالی و احساسی:)
من سر ایدز یلدا
خیلی قشنگ بود:)
واقعا عالی بود.خصوصا شخصیت طنز نیما..کتابهای اقای مودب پور محشرن