سلام من «لیزی» ام، تنها دختر پدر و مادرم و دانش آموز کلاس چهارم چند تا دوست خوب دارم که با هم به یک مدرسه می رویم اما مشکلاتی هم دارم؛ مثلا این که خیلی وقت ها مامان، بابا و معلم ها حرف های من و دوست هایم را باور نمی کنند. البته این موضوع اصلا باعث نمی شود که ما درباره ی چیزهای مشکوک تحقیق نکنیم. با ما همراه باشید تا شما هم نتیجه ی تحقیق هایمان را بفهمید. ماجرای این کتاب دربارهی همکلاسی تازهواردمان است. او از فرانسه آمده و اسمش متیلد است. من خیلی بیشتر از بقیهی بچهها برای آمدن متیلد هیجان دارم، چون خانم جونز فقط به من گفته راهنمای او باشم.
اما انگار مشکلاتی وجود دارد... رفتار متیلد کمی عجیبوغریب است؛ هم قیافه و قدوقوارهاش و هم ناهار دلخواهش در مدرسه... دقیقا همان غذایی را دوست دارد که ما همگی از آن متنفریم! نکند او جاسوس باشد!
ما فکر میکنیم حتما کاسهای زیر نیمکاسه است، برای همین هم قبل از آنکه دیر بشود و اتفاقهای بدی بیفتد، تحقیقهایمان را شروع میکنیم تا سر از رازهای او دربیاوریم.
کتاب جاسوسی که ناهار مدرسه را دوست داشت