در طول ۴۰۰ سال گذشته، که در آن، پیشرفت علم به انسان نشان داد چگونه در مورد قوانین طبیعت و غلبه بر نیروهای طبیعی کسب دانش کند، رهبران مذهبی نبردی علیه علم در ستاره شناسی، زمین شناسی، آناتومی، فیزیولوژی، زیست شناسی، روان شناسی و جامعه شناسی آغاز کردند. زمانی که از یک موقعیت و جایگاه کنار گذاشته می شدند، مواضع دیگر اختیار می کردند. وقتی در نبرد با ستاره شناسی شکست می خوردند، همه سعی شان را می کردند که مانع ظهور زمین شناسی شوند؛ با نظریات داروین در زیست شناسی مخالفت می کردند و در حال حاضر با نظریه های علمی در روانشناسی و آموزش مقابله می کنند. در هر مرحله ای سعی می کنند تا مردم دانش ستیزی پیشین آن ها را از یاد ببرند تا تاریک اندیشی فعلی شان از طرف مردم تشخیص داده نشود.
تنها راهی که من برای مقابله با کبر و خودبینی انسان می شناسم، این است به خودمان متذکر شویم، انسان یک بخش ناچیز در سیاره ای کوچک در گوشه ای از این جهان است و در بخش های دیگر جهان چه بسا موجوداتی زندگی کنند که از ما نیز برتر باشند همان طور که ما نسبت به یک چتردریایی برتریم.
کِی موجود میشود ؟
بر گرفته از متن کتاب (صفحه ۷۵): ارسطو علیرغم شهرت و اعتبارش ، سخنانش خالی از مهملات نیست . او میگوید بچهها باید در فصل زمستان که جهت وزش باد در شمال است ، متولد شوند . و اینکه اگر افراد در سنین پایین ازدواج کنند ، فرزندانشان دختر خواهند بود. او میگوید که خون زنها از خون مردها تیرهتر است . و خوک تنها حیوانی است که مستعد ابتلا به سرخک است و یا فیلهای که دچار بیخوابی هستند باید نمک ، روغن زیتون و آب گرم به شانه هایشان مالید؛ دندانهای زن از مرد کمتر است . با این وجود بیشتر فلاسفه او را مظهر فرزانگی میدانند . ***** اما شاید دویست سال دیگر بسیاری از باورهای خردمندان عصر ما به همان اندازه احمقانه به نظر برسند . انسان حیوانی ساده لوح است و باید به چیزی اعتقاد داشته باشد ؛ در غیاب دلایل و پایه و اساس درست برای یک عقیده ، او به دلایل بد تن میدهد.