موقعیت معرفت اسلامی از یک سو و نقد مبانی معرفت شناسی دنیای امروز از سوی دیگر، در این اثر گرانسنگ بررسی شده است. چهل فصل نخست کتاب، از ناپدید شدن سنت عقلی و موانعی که در برابر احیای آن قرار دارند، سخن می گوید. فصل اول، توضیح کوتاهی است درباره ماهیت این سنت و تبیین عوامل مختلف درونی و بیرونی جامعه اسلامی که اهمیت سنت را کمرنگ کرده اند. فصل دوم در شرح تفاوت میان معرفت عقلی و نقلی بسط یافته و از ارکان جهان فلسفی و عرفانی بحث می کند و سعی در تبیین موقعیت تاریخی عجیب و غریب خودمان از نگاه یک متفکر مسلمان فرضی دارد. فصل سوم بحث درباره موانع احیاء و راههای غلبه بر آن را ادامه می دهد. فصل چهارم به ایدئولوژی به مثابه ستون تفکر امروزی نگریسته و اینکه سنت عقلی چگونه در شکستن جادوی آن به ما کمک می کند، سخن می راند. سه فصل نهایی با دقت بیشتری به خود آموزه های سنت عقلانی پرداخته و بر ربط آنها با مسائل امروزی «علم» و «معنا» تمرکز می کند. فصل پنجم تأملاتی دارد درباره فلسفه یکی از معدود افرادی که امروزه به سود این سنت سخن می گوید، یعنی سید حسین نصر. فصل ششم تلاش دارد تا به تبیین آن بپردازد که چرا جهان بینی فلسفی از جداسازی قاطع فاعل شناسا و موضوع شناسایی پرهیز می کرد و چگونه طلب خودشناسی، کلید تفاوت عمیق میان فهم اسلامی و مدرن از «علم» را به دست می دهد. فصل هفتم بر شوق متفکران به گذر از خودمحوری و تعیین اهداف رسیدن به آزادی از همه محدودیت ها، تمرکز دارد.
کتاب علم جهان علم جان