به طرز شگفت آوری ارائه شده و به وضوح نوشته شده است. این کتاب بسیار لذت بخش و آموزنده بود. هرکسی که این مطلب را بخواند ، سود زیادی از آن کسب می کند.
با وجود انعطاف پذیری های سیستم عصبی، ما به عادت ها و الگو های تکراری تمرکز می کنیم، چون نسبت به تأثیر و تأثیرهای پیش تکیه می کنیم. این امر بیش از هر چیز در مورد باور های ما صدق می کند. روزی در یکی از خیابان های قسمت قدیمی قاهره راه می رفتم که ناگهان مردی سر رسید و با گستاخی و تندخویی برای رهگذران سخنرانی کرد. من چون عربی نمی دانستم متوجه حرف های او نمی شدم، اما از روی آزردگی و خشمی که در چهره اش نمایان بود معلوم شد که حرف های پرخاش جویانه او درباره ترس از خداوند است. در تمام ادیان وقتی فرد مطمئن است که جهان در معرض تهدید و خطر و گناه است، این نوع گرایش ها پیش می آید. در عین حال در هر دینی وقتی جهان سرشار از نیکی ها و مهربانی های پرورش دهنده باشد، رگه ای از مهر و عشق هم وجود دارد. همه این ها نوعی فرا فکنی است. من در هیچ کدام از آن ها اشکالی نمی بینم. ما حق داریم عشق، محبت، همدردی، حقیقت و عدالت را در مراتب متعالی، تحسین و ستایش کنیم، همان طور که حق داریم، از داوری و عذاب الهی بترسیم. اگر شما بپذیرید که جهان به همین صورت است که ما می بینیم و تجربه می کنیم، کاملا منطقی است که بپذیریم خدا هم همین طور است که ما هستیم.