داستان درباره مرد پیر و فرتوتی است که بنا به دلایلی احساس می کند زمان مرگش نزدیک شده و تصمیم می گیرد هر شب خودش را در اتاقی محبوس کند و بنویسد.
ماجرا در فضایی سوررئال یا فراواقعی اتفاق می افتد و راوی آن خاطرات گذشته خود را به ویژه در محیط دانشگاه و با شخصیت های آن محیط بازگو می کند.
رمان نمایش بدبینی، بی انگیزه بودن و خمودگی روحی و جسمی انسان است. انسانی به تصویر کشیده می شود با عمری طولانی و شکست هایی دردناک. داستان، مایه هایی از طنز را نیز در خود جای داده است. طنز ظریف در زبان. شخصیت اصلی خود را دچار مرض سندرم روایت گری ناشی از شمارش معکوس می داند. او با عمر طولانی و بی دلیل خود درگیر است.
کتاب یک رمانس دانشگاهی مرگبار