چارلی : خودم اسم ش رو انتخاب کردم. آکوئینو : زن ت رو می گم چارلی. چارلی فورتنوم : آها! زن م رو می گی، آره زن م خوش گل ه پس چی؟ فقط حیف که عکس یه جورایی تار افتاده، وقتی داشتم عکس می گرفتم دوربین توی دست م می لرزید آخه. باز هم برات بریزم؟ آکوئینو: خیلی کم. چارلی فورتنوم : آره، اندازه است که مهم ه، هر آدمی اندازه ی خاص خودش روداره، من هیچ وقت کسی رو که اندازه ش با من نخونه نقد نمی کنم... راستی، من از اون شعرت خیلی خوش م اومد. آکوئینو: کدومشون؟ چارلی فورتنوم : خدایا، خیلی حافظه ی گندی دارم، با جسد چه کار می کنید؟ آکوئینو: این جمله توی کدوم شعرم بود ؟ چارلی فورتنوم : نه منظورم با جسد خودم ه؟