1. خانه
  2. /
  3. کتاب افسانه قاجار

کتاب افسانه قاجار

3 ناشر این کتاب را منتشر کرده‌اند
1 از 1 رأی

کتاب افسانه قاجار

The Qajar Legend
انتشارات: آوای مهدیس
٪15
540000
459000
1 از 1 رأی

کتاب افسانه قاجار

The Qajar Legend
انتشارات: هرمس
ناموجود
15000
1 از 1 رأی

کتاب افسانه قاجار

شاهزاده خانم ناکامی که همیشه ناشناس ماند
The Qajar Legend
انتشارات: نشر پر
ناموجود
98000
معرفی کتاب افسانه قاجار
داستان در دوره تاریخی قاجار و حکومت محمدشاه و ناصرالدین شاه رخ می دهد. قهرمان اصلی داستان، دختری به نام افسانه است که از مهدعلیا، زن محمدشاه به دنیا می آید؛ اما با دسیسه دایی اش با پسری سیدزاده از عوام الناس جابه جا می شود تا پسر، ولیعهد شاه شود و دختر، دربه در احقاق حقوق خود و مهم تر از آن، واقعیت اصل و نسب خویش باشد. افسانه در جمال، اکمل و در کمال، افضل است و در سراسر ماجرای پرفراز و نشیب خود، خدمتگزاران مخلصی او را همراهی می کنند. عشقی جان سوز نیز در وجود او شعله می کشد. رمان، از سنخ رمان تاریخی است و اندکی چاشنی اجتماعی نیز دارد و سعی می کند نمایی کلی از زندگی مردمان در آن عصر به دست دهد. در کنار همین امر، بی آن که، انتقادی صریح و علنی از مناسبات پی بریزد؛ مخاطب را متوجه مظالم رایج برآمده از سنن نادرست اجتماعی، ستم های مشهود برخاسته از سلطنت مطلقه و ناامنی و بی ثباتی مست تر در زیست اجتماعی آن دوران نیز می کند.
درباره حمزه سردادور
درباره حمزه سردادور
حمزه سردادور یکی از پاورقی نویسان موفق این روزگار بود. او در سال ۱۲۷۵ در شهر تبریز متولد شد. هفتاد و چهار سال زندگی کرد و سرانجام در سال ۱۳۴۹ درگذشت. شاید از بخت‌یاری او بود که به‌عنوان یک پاورقی‌نویس که پنجاه سال در مطبوعات قلم‌زده بود، پیش از آنکه پاورقی و پاورقی‌نویسی به روزگار احتضار خود برسد درگذشت.
حمزه سرداور در مجله اطلاعات هفتگی می‌نوشت، اوج کارش از اواسط دهه بیست تا اواخر دهه چهل بود. او به‌عنوان پاورقی‌نویس این مجله پرمخاطب، از ارکان موفقیت آن در جذب خواننده محسوب می‌شد که رقیب تهران مصور و پاورقی‌نویس پرآوازه و بسیار محبوبش حسینقلی مستعان بود.
از میان معروف‌ترین آثار سردادور می‌توان به داستان‌های علیمردان (۱۳۲۹)، چشمه آب حیات (۱۳۳۲)، کیمیاگران (۱۳۳۶)، زندانی قلعه قهقه (۱۳۳۵)، بانوی سربه دار (۱۳۴۳) ، دختر قهرمان (۱۳۴۶)، انتقام زنان (۱۳۴۷) و... اشاره کرد.
قسمت هایی از کتاب افسانه قاجار

افسانه این خبر را مژده بزرگی تلقی کرد. به بغداد شتافت. گیسوان را تراشیده به لباس مردانه درآمد. جزو غازیان داوطلب اسم نوشت و به استانبول رفت. تا چند سال کاغذش می آمد. شجاعت و دلاوری وی شهره آفاق شده و به گوش سلطان رسید و از طرف سلطان به درجه افسری نایل آمده چند بار در جنگ با کفار زخم برداشته و شفا یافته و سالهاست که دیگر خبری از او ندارم.

بانوی جوان بهره وافری از زیبایی داشت. آن روز برای پوشاندن ته رنگ زرد صورت و لکه های مخصوص دوران بارداری قشر ضخیمی از سفیداب معروف تبریز به رخسار مالیده بود. ولی از شیارهای نازک و بلندی که اشک چشماش روی سفیداب عذارش باز کرده بود، هر بیننده دستگیرش می شد که بانو گریه کرده و در گریه به حدی بی اختیار شده که از حفظ آرایش غفلت ورزیده است.

نظر کاربران در مورد "کتاب افسانه قاجار"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

من 10 سالمه وکل کتاب رو خوندم 📚📕📚 و دلم برای افسانه سوختکه چقدر مظلوم بود😢😢😔😔😢😢😔😔😔😔😢 از نظر من خیلی کتاب خوب عالیی 👌هستش بهتون سفارش می‌کنم حتما بخونیدش👌👌👌

1402/12/27 | توسطرضوانه و ریحانه عزیزی - کاربر سایت
2
|