به دنبال موقعیت مفهومی ای می گردیم که به واسطه اش ن روابط دانش موجود را تغییر دهیم. به همین سبب، پژوهشگر با برنامهٔ سخت پژوهشی مواجه است، زیرا باید با داده های مختلفی رویارو شود. برای مثال، در پروژهٔ پژوهشی یادشده وقتی پژوهشگر وارد اتاق استادان می شد چیدمان اتاق، وسایل موجود در آن، شکل صحبت کردن استاد، نحوهٔ پذیرایی او، و هرآنچه زیستن او را در اتاقش شکل می داد برای پژوهشگر به اطلاعات تبدیل می شد. زیرا فضای اتاق و تمامی آنچه در آن است بر تجربهٔ زیستهٔ استاد تأثیر می گذارد. گویی پژوهشگر جزئی جداافتاده از داده ها نیست. او وارد میدان روابط نیروهای تشکیل دهندهٔ موضوع می شود و موضوع برای او مدام در حال رخ دادن و رونمایی از خود است.