کتاب حاضر، مجلد نخست از مجموعه ی "شاعران برتر جهان معاصر" است که در آن ضمن معرفی "بلاگا دیمیتروا" (شاعر ملی بلغارستان) برگزیده ای از اشعار وی به دو زبان فارسی و انگلیسی به چاپ رسیده است. بلاگا دیمیتروا برای مدت چهار دهه به عنوان یکی از شاعران برجسته ی بلغار مطرح بوده است. در کارنامه ی شعری او می توان نمونه هایی از قوی ترین و موفق ترین اشعار عاشقانه، اجتماعی، فلسفی و سیاسی را یافت. او در عین تسلط داشتن به وزن و قافیه و ملقب شدن به شاعر غزلسرای ملی، یکی از پیشگامان شعر آزاد امروز بلغار و جهان است و دفاتر شعر آزاد یا سپید او در جذب مخاطبان جوان و طرفداران شعر نو همان قدر موفق است که شعرهای کلاسیک او در جذب طرفداران شعر سنتی بوده است.
از میان آثار متعددش می توان رمان "سفر به خود" را نام برد که در 1969 به انگلیسی ترجمه شد؛ و رمان "انحراف" که فیلم ساخته شده بر مبنای آن جایزه ی فستیوال بین المللی فیلم را از آن خود کرد و رمان دیگر او "چهره" به علت مضمون ضدکمونیستی اش سال ها مغضوب و مطرود بود. آثار منثور بلاگا دیمیتروا که بخش قابل ملاحظه ای از نوشته های او را تشکیل می دهند، علاوه بر مقالات و نقدهای متعدد، هشت رمان عظیم است که شاعر در آن ها ضمن نفوذ در عمیق ترین لایه های فردگرایی، توجه خود را معطوف بیان موقعیت دشوار و پیچیده ی انسان در اروپای شرقی نیمه ی دوم قرن بیستم می کند.
بلاگا نیکولووا دیمیترووا (به بلغاری: Блага Димитрова، به انگلیسی: Blaga Nikolova Dimitrova) (زاده ۲ ژانویه ۱۹۲۲ – درگذشته ۲ مه ۲۰۰۳) شاعر بلغاری و معاون رئیسجمهور بلغارستان از سال ۱۹۹۲ تا سال ۱۹۹۳ بود. بلاگا دیمیترووا در بیالا اسلاتینا به دنیا آمد. مادر او معلم و پدرش وکیل بودند. او در بلایا تارنوو بزرگ شد و سپس به صوفیه نقل مکان کرد. او دبیرستان را در سال ۱۹۴۲ به پایان رساند و در سال ۱۹۴۵ در رشته لغتشناسی اسلاوی از دانشگاه صوفیه فارغالتحصیل شد.
در دهه ۱۹۷۰، آثار او انتقاد بیشتری نسبت به دولت کمونیستی داشت و او به خاطر اینکه از نظر سیاسی درست رفتار نمیکرد، بارها مورد توبیخ قرار گرفت. چهار کتاب شعری که دیمیترووا در دهه ۱۹۷۰ نوشتهاست - «شبتابها میمیرند»، «گیاه لاستیکی»، «سوالات» و «هبیادا» - همگی از سوی انتشارات دولتی بدون ارایه هیچ دلیلی رد شدهاند. بلاگا الهام بخش داستان کوتاه «شاعر بلغاری» نوشته جان آپدایک بود. در طی جنگ ویتنام، بلاگا چندین بار به عنوان روزنامهنگار از این کشور بازدید کرد و در سال ۱۹۶۷ یک دختر ویتنامی را به فرزندخواندگی پذیرفت. دیمیترووا با منتقد ادبی جردن واسیلف ازدواج کرد. او در تاریخ ۲ می ۲۰۰۳ درگذشت.
وقتی جوانی/ و باد، گیسوانت را پرپیچ و تاب/ به رقص درمی آورد/ و گه گاه بر چهره ات می افشاند/ دنیا را سبکبال می بینی،/ ایوان خانه ها را آویخته از تاق آسمان،/ تراموا را شناور، بی نیاز از ریل ها،/ و ردیف سپیدارها را در پرواز/ چه بی کران، است فضا/ برای آکندن رویاها.
هراسناکتر از نابینایی دیدن است. با دو چشم باز، که چه بر سر سرزمینمان میآید!