«راهی برای رفتن» قصه بتول خورشاهی پرستاری است که با طاغوت مبارزه می کند و بعد از شهادت برادرش راهی جبهه های نبرد می شود. این پرستار که در نقش امدادگر به منطقه جنگی می رود اعتقاد داشته نباید راه برادرش را زمین بگذارد و با همین نیت هم در عملیات خیبر در جزیره مجنون شرکت می کند. بعد از عملیات، در سال ۱۳۶۶ به حج مشرف می شود و در برائت از مشرکین توسط آل سعود اسیر می شود. او به صورت معجزه آسایی فرار می کند.
کتاب راهی برای رفتن