این کتاب داستان نویسنده ای قاتل را روایت می کند، مردی که کتاب هایش بسیار مورد علاقه سرگرد اقبالی، مسئول پرونده اش، است؛ درواقع سرگرد اقبالی با مطالعه ی نوشته های او از گناهکار بودنش اطمینان حاصل کرده، یعنی مدت ها پیش از اینکه نویسنده قتلی صورت دهد، مامور آن را پیش بینی کرده اما کاری برای جلوگیری از وقوع جرم از دستش برنیامده است. اقبالی دست نوشته هایی از نویسنده را که پیش از این منتشر نشده در اختیار خواننده می گذارد، دست نوشته هایی که به تدریج خود سرگرد هم بخشی از آن می شود.
کتاب ایستاده در استوای شب