سرزنده، بااحساس و بامزه.
داستانی درباره ی فرار از گذشته به منظور یافتن آینده.
بزرگداشتی از هنر در کنار هم بودن.
وقتی می مانی و می بخشی، فکر می کنند رفتن را بلد نیستی. ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺁﺩم ها ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺬﮐﺮ ﺷﺪ. ﺁﺩم ها ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻧﻤﯽ ماﻧﻨﺪ...
گاهی بی هیچ بهانه ای کسی را دوست داری، اما گاهی با هزار دلیل هم نمی توانی یکی را دوست داشته باشی!
همیشه صبر کردن، بخشیدن، ماندن و تحمل کردن به این معنا نیست که همه چیز درست می شود. لازمه گاهی وقت ها دست از این تظاهر کردن برداری. باید دست بکشی از بخشیدن کسی که هیچ وقت بخشیدنت را نفهمید.
یک فرار دلپذیر ۴ خواهر و برادر و تکرار خاطرات خوب بچگی...فضای رمان رو خیلی دوست داشتم
وقتی این کتابو میخوندم واقعا حس خوبی بهم میداد.انا گاوالدا استاد بی بدیل برانگیزاننده حسهای در لحظه است