ماری اندیای، غافلگیری هایی را برای مخاطب خود تدارک دیده است.
رمانی شگفت انگیز با سبکی خلاقانه.
هواپیمایی پشت تپه غرید. پایین تر، نره گاوی نعره کشید، و رزی با خودش می گفت، گویا نره گاوها هرگز از ماغ کشیدن دست نمی کشند، زیرا از وقتی شروع کرده بودند، از یادآوری لحظه ای که ساکت شده باشند، ناتوان بود. انگار در اینجا، زاری نره گاوها بخشی از سکوت بود، سرد و بایر و مرطوب؛ همچنان با خودش می گفت: تیتی مثل نره گاوها نعره می کشد، اما شنیده نمی شود، فقط من می شنوم که خستگی ناپذیر از وحشت نعره می کشد و نعره می کشد، اما چه کسی می تواند بشنود، چه کسی می داند که این شکوه گری ماهیت روزهای اوست؟