فاولر حرف های زیادی درباره ی خانواده، خاطرات، زبان و علم دارد.
بامزه، هوشمندانه، صمیمی، صادقانه، تحلیلگرانه و سرشار از ایده.
کاملا مسحورکننده.
می توانستم سرتاسر این خاطره را دوباره در ذهنم ببینم. فرن با آن چشم های درخشان و غمگین به من نگاه می کند و ژتون قرمز را روی سینه ام می گذارد. این چیزیست که من از ژتون قرمز دریافت می کنم. شبیه به هم. جور. تو و من.
بعد پیشانی اش را به شیشه چسباند. من هم همین کار را کردم و ما مدتی طولانی به همین حالت ماندیم؛ رو در رو. در آن وضعیت تنها می توانستم او را در قطعه شعری اشک آلود ببینم. چشمانش، لرزش پره های بینی اش، موهای تنک روی چانه اش و لرزش گوش هایش.
هنوز جایی را پیدا نکرده ام که بتوانم در آن، خود واقعی ام باشم. اما شاید هم هیچ وقت این فرصت به آدم دست نمی دهد که خود واقعی اش باشد.
بین اینکه این کتاب سلیقهم نبود یا «واقعاً کتاب خوبی نبود» موندهم. حس میکنم ایدهی این کتاب خیلی خیلی خاصه و کمتر کسی میتونه باهاش ارتباط برقرار کنه. برای من خوندنش واقعاً سخت بود و شخصیتها و کلیت داستان برام جذابیت چندانی نداشت؛ علیرغم اینکه نویسنده قلم قوی و پختهای داشت. شاید برای علاقهمندان به حیوانات و حامی حقوق حیوانات تا حدی جالب باشه و موضوع اصلی کتاب هم تعامل انسان و حیوانات، شباهتهاشون و نحوهی رفتار نادرست انسان با اونهاست. در هر صورت، قبل از تصمیم گرفتن برای خوندنش، ویژگیهای زیر رو حتماً در نظر بگیرید: -این کتاب نحوهی روایت کاملاً درهمریخته و پراکندهای داره و میشه گفت خیلی از اتفاقات حتی اونقدر مهم نیستن. -داستان بهشدت یکنواخت و آرومه و جملههای غیرضروری و اضافهگوییهای زیادی لابهلای سیر اصلی داستان داره. -ایدهی داستان خیلی خیلی خاصه و سخت میشه باهاش ارتباط برقرار کرد. -در اصل یک داستانِ احساسیئه اما «ممکنه» که هیچ احساس خاصی رو در شما به وجود نیاره. نکات مثبت: -حاوی مطالب «علمی» جالب. -حاوی جملات تأملبرانگیز. -شروع قوی و پرکشش (اما پرداخت ضعیفتر در ادامه).
چالشهای خوراکی وزیاد دیدگاه
خیلی مزخرف
نتونستم ارتباط بگیرم با کتابش
بییار کتاب خوبیست
چرا موجود نمیشه
کتابی خیلی خوب ، احساسی ، علمی ، خانوادگی درواقع یک کتاب جامع در فهرست خواندنیها میتونه جا بگیره