1. خانه
  2. /
  3. کتاب لعنت به داستایوسکی

کتاب لعنت به داستایوسکی

نویسنده: عتیق رحیمی
5 از 1 رأی

کتاب لعنت به داستایوسکی

A Curse on Dostoevsky
انتشارات: نشر ثالث
٪15
220000
187000
معرفی کتاب لعنت به داستایوسکی
کتاب لعنت به داستایوسکی، رمانی نوشته ی عتیق رحیمی است که نخستین بار در سال 2011 انتشار یافت. تمام دنیای رسول در یک اتاق کوچک اجاره ای خلاصه ای می شود؛ اتاقی که پر است از کتاب های داستایوفسکی، یادگاری هایی از زمانی که در لنینگراد ادبیات روسی می خواند، و البته یادگاری هایی از نامزد عزیزش سوفیا که رسول برایش هر کاری می کرد. زمانی که رسول، درست مانند صحنه های آغازین کتاب «جنایت و مکافات»، کسی را با تبر به قتل می رساند، همذات پنداری اش با شخصیت اصلی شاهکار داستایوفسکی کامل می شود: رسول، راسکولنیکوفی است که در اواخر قرن بیستم در کابل زندگی می کند. او در خیابان های جنگ زده ی شهر، به دنبال معنای واقعی جنایتی که مرتکب شده، می گردد. اما در عوض با دنیایی مواجه می شود که در آن، مرز میان حقیقت و داستان، و واقعیت و خیال به شکلی خطرناک محو شده است.
درباره عتیق رحیمی
درباره عتیق رحیمی
عتیق رحیمی، زاده ی ۲۶ فوریه ۱۹۶۲ در کابل، نویسنده و کارگردان فارسی زبان افغانستانی-فرانسوی است. او در ۱۰ نوامبر ۲۰۰۸ جایزه ی معتبر گنکور را برای رمان سنگ صبور کسب کرد.او در زمان جنگ های داخلی افغانستان در سال ۱۹۸۴ در حالی که در سن ۲۲ سالگی به پاکستان گریخت و پس از درخواست پناهندگی از سفارت فرانسه به پاریس رفت.رحیمی پس از ورود به فرانسه، در دانشگاه رووان به تحصیل ادبیات مدرن فرانسه پرداخت و پس از آن مدرک دکترایش را در رشته ی سینما از سوربون دریافت کرد. او نخستین رمان خود به نام خاکستر و خاک را در سال ۱۹۹۶ نوشت. این رمان در سال ۲۰۰۰ توسط سابرینا نوری از فارسی به فرانسه ترجمه شد و در همان سال انتشار یافت. رحیمی در سال ۲۰۰۴ بر اساس رمان خاکستر و خاک، نخستین فیلم خود به نام خاک و خاکستر را کارگردانی کرد. او با این فیلم در جشنواره ی سینمایی کن ۲۰۰۴ شرکت کرد و جایزه ی بخش نگاهی به سوی آینده را به دست آورد.
ویژگی های کتاب لعنت به داستایوسکی
  • از رمان های پرفروش در آمریکا
نکوداشت های کتاب لعنت به داستایوسکی

بازپرداختی نبوغ آمیز به شاهکار داستایوفسکی.

Penguin

اثری استادانه.

Kirkus Reviews

فراموش نشدنی.

Booklist
قسمت هایی از کتاب لعنت به داستایوسکی

درست در همان لحظه که رسول تبر را بلند می کند تا بر فرق پیرزن فرود بیاورد، فکر «جنایت و مکافات» در ذهنش برق می زند. از بن جان به لرزه درمی آید. دست هایش می لرزد، پاهایش می لرزد. و تبر در دست هایش می لغزد. سر پیرزن را می شکافد و در جمجمه فرو می رود. پیرزن بی صدا روی فرش سرخ و سیاه می غلتد. روسری اش با طرح شکوفه های سیب در هوا شناور می شود و بعد روی جسد درشت و شل و ولش می افتد. پیرزن به خودش می پیچد. یک نفس دیگر؛ شاید دو نفس. چشم های خیره اش به رسول دوخته شده که نفس بریده، سفیدتر از جنازه، وسط اتاق ایستاده. نگاه خیره ی ترسانش در جوی خون گم شده، خونی که از جمجمه ی پیرزن روان است با سرخی فرش درمی آمیزد و طرح های سیاهش را تیره تر می کند، بعد به سوی دست گوشتالوی پیرزن راه می کشد که هنوز بسته ای اسکناس را به چنگ گرفته. پول ممکن است خون آلود شود.

رسول لگدی به بالش می زند و زمان درازی در وسط اتاق می ایستد، چیزی بدتر از این نیست که دیگر به دنیای خودت تعلق نداشته باشی، هیچ شبی نمی خواهد مال من باشد، هیچکس نمی خواهد مرا داوری کند... حالا دیگر هیچ چیز مرا نمی شناسد. موشی بی اعتنا از اتاق می گذرد.

خون روی دست هایم، اما هیچی تو جیب هایم‏.‏ چه جنونی. لعنت به داستایوسکی‏!‏

نظر کاربران در مورد "کتاب لعنت به داستایوسکی"
3 نظر تا این لحظه ثبت شده است

کتابی که خود به زبان فارسی نوشته شده چرا باید ازترجمه انگلیسی به فارسی برگردانده شود. نشر این کتاب باید بااین ترجمه متوقف شود.

1403/04/19 | توسطکاربر سایت
2
|

مگه ایرانی هاهم بلدن رمان بنویسن اونم تو این قرن

1400/04/20 | توسطمهدی - کاربر سایت
1
|
پاسخ ها

نویسنده کتاب افغانستانی هستن🙄🙄🙄

1400/06/01|توسطمونا - کاربر سایت
11

حرفتون خیلی زشت و توهین امیز بود به این قشر جامعه در ایران

1402/08/03|توسطکاربر سایت
5

چه حرفا

1402/08/15|توسطکاربر سایت
0

کتابی وهمناک و ایده آلیستی

1399/05/15 | توسطمحسن حسن پور
3
|