مجموعه ای از سه داستان کوتاه به نام های اسب هایی که در صحرا می دوند، زیباترین قهوه ای دنیا و نفر ارشد؛ ماجرای کوتاهی از مردی جوان که کارگرها مهندس می نامندش و دختری در یک کافه نظرش را جلب کرده، گوشه ای از زندگی کارگری جوان که دختر نشان کرده اش هم مجبور به کار برای خان است و قصه جناب سروانی که از توپخانه ماموریتی برای بازدید از واحدی نظامی به او محول شده است.
کتاب اسب هایی که در صحرا می دوند