پس از جنگ جهانی اول و انقلاب اکتبر 1917، امپراطوری های عظیم روسیه ی تزاری، عثمانی و اطریش _ مجارستان دچار فروپاشی شدند و کشورهایی زیادی از درون این امپراطوری ها بیرون آمدند و حاکمیت های ملی خودشان را به دست گرفتند. اما پس از جنگ جهانی دوم و بالا گرفتن تنش میان شوروی و کشورهای غربی، کشورهای بلوک شرق وابسته به شوروی، از جمله آلمان شرقی، چکسلواکی، مجارستان و لهستان، اختناق و سرکوب را به سرحدات خودش رساندند. این حکومت ها که به تعبیر «واتسلاو هاول» باید پساتوتالیتر خوانده شوند، در ساختن حکومت هایی تماما امنیتی و پلیسی، از پدر معنوی شان شوروی هم پیش افتاده بودند. با این همه، این حکومت های پلیسی – امنیتی با آن حجم از خشونت، شکنجه، تبعید و اعدام، از زمان شکل گیری تا فروپاشی، هیچکدام بیش از چهل سال دوام نداشتند. «تیموتی گارتون اش»، مورخ، روزنامه نگار و نویسنده ی بریتانیایی، در کتاب «ما مردم...» روایت شخصی اش از فروپاشی این حکومت های پساتوتالیتر را شرح داده است؛ هنگامی که در سال 1989، حکومت های پلیسی کشورهای بلوک شرق، یکی پس از دیگری با انقلاب های مردمی درحال فروپاشی بودند، گارتون اش با سفر به ورشو، بوداپست، برلین و پراگ، حاصل مشاهدات خودش را شهر به شهر، روایت می کند. درست شش ماه پیش از فروریختن دیوار برلین، «اریش هونکر» از همیشگی بودن این دیوار حرف می زود و معتقد بود که وجود این دیوار الزامی ست! اما سرعت انقلاب های مردمی چنان بود که هیچ سیاستمداری فکرش را نمی کرد. کتاب «ما مردم...» درباره ی مردمی ست که این انقلاب ها را شکل دادند و به بهترین نحو ممکن از نظریات روشنفکرانی همچون «واتسلاو هاول» و ... بهره بردند تا انقلاب هایی بزرگ و با کمترین خشونت را تحقق بخشند و درنهایت موفق شوند کشورهایشان را از شر حکومت های پساتوتالیتر نجات دهند.
کتاب ما مردم...