یک روز در آوریل 1989 چشم باز کردم و دیدم در معدن زغال سنگ دیمیتروف در بیتوم، در سیلسیای علیا، هستم. مناسبتش نخستین نشست عمومی حزب همبستگی در این معدن از زمانی بود که ژنرال یاروزلسکی در دسامبر 1981 در لهستان وضع جنگی اعلام کرده بود. پشت همه چهره های گرد و خاک گرفته خشمی فروخورده هم بود و...
کتابی عالی که متاسفانه دیده نشده