دیوار کشیدن در مرزها یکی از راه حل های باستانی و پیشامدرن حکومت هاست که از دیرباز تا امروز ادامه دارد. دیوارهایی که همواره دلایلی در پس ایجادشان وجود داشته و دارد: حفاظت از مرزها، حفط تمامیت ارضی و امثالهم! از دیوار بزرگ چین «شی هوانگ تی» تا پرده ی آهنین شوروی با نماد فیزیکالش یعنی دیوار برلین و پرده ی خیزران چین مائو و دیوار حائل رژیم حاکم در سرزمین های اشغالی فلسطین و دیوارهای دیگری که یکی پس از دیگری شکل گرفته اند و به شکل عجیبی هم درحال بیشتر شدن هستند. «وندی براون» در کتاب «دولت و دیوار» به مسئله ی این دیوارها در جهان امروز پرداخته، با نظر به اینکه چه گونه با گذشت بیش از سه دهه از فروریختن دیوار برلین در قامت نمود عینی جداسازی مرزهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و فردی بخش بزرگی از جهان با بخش دیگرش، باز هم حاکمیت های مختلف داعیه دار دموکراسی و آزادی، دیوارکشی و جداسازی عینی و فیزیکی مرزهایشان را راه حل نهایی خودشان می دانند؟ «دولت و دیوار» پرسش هایی را پیش می کشد که نمی توان به سادگی از کنارشان عبور کرد: در جهانی که مردم و دولت ها به شکل عجیب و نامتصوری به هم متصل شده اند و همه ی نادیدنی های گذشته با یک کلیک قابل رویت است، این دیوارکشی های امروزی چه معنایی دارند؟ حکمرانان و دولتمردان هزاره ی سومی چه موهوماتی را از استقلال و ملیّت در سر دارند که با دیوارکشی به آنها می رسند؟ آیا همه ی اینها فقط ارضای عقده های پیش پا افتاده ی قومی، نژادی و ملی گرایانه است یا حاکمان پست مدرن دنیای ما چیزهای دیگری در سر دارند؟ «دولت و دیوار» نوشته ی «وندی براون» سعی دارد با پیش کشیدن این پرسش ها، به تحلیل وضعیت دولت – ملت های امروز و دیوارهایشان بپردازد.
کتاب دولت و دیوار