کتاب ن چه می خواستم درباره ی دانتون بدانم

What I wanted to know about Danton but I was afraid to ask Jandark
اما می ترسیدم از ژاندارک بپرسم
کد کتاب : 53357
شابک : 978-6003263772
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 149
سال انتشار شمسی : 1400
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : ---
میلاد اکبر نژاد
میلاد اکبر نژادنویسنده، کارگردان ایرانی متولد 1354‏‎ است. تحصیلات ایشان لیسانس؛ کارگردانی تئاتر، دانشگاه تهران، هنرهای زیبا-فوق لیسانس؛ کارگردانی تئاتر، دانشگاه تهران، هنرهای زیبا می باشد.
دسته بندی های کتاب ن چه می خواستم درباره ی دانتون بدانم
قسمت هایی از کتاب ن چه می خواستم درباره ی دانتون بدانم (لذت متن)
دانتون: روبسپیر! می دونم که هر کلمه ی من اهرم گیوتین را آزادتر می کنه اما تکرار می کنم این روش شما نتیجه یی جز نابودی جمهوری نداره قاضی: نابودی تو نابودی جمهوری نیست. دانتون: این وسط من چندان مهم نیستم. اگر حرفی هم می زنم از زبان کسانی اه که یا در زندان اند یا در گورستان. روبسپیر: می خوای خائنین آزاد بگردند دانتون: هرکسی بر خلاف تو فکر می کنه خائن به انقلاب نیست. روبسپیر: معیار سنجش خائن و خدمت گزار، خود انقلاب اه. دانتون: بس کن مکزیمیلین! اگه مشکل تو من ام، من حاضرم کنار برم. روبسپیر: نه بعد از این همه فتنه که در سخنرانی ها و مقالات ات راه انداختی دانتون: اولین اصل حقوق بشر آیا آزادی انسان در بیان عقاید نیست؟.... ما این رو با هم نوشتیم. روبسپیر: دم زدن از این حرف ها در شرایطی که فرانسه درگیر جنگ با قدرت های اروپایی اه آیا صلاح جمهوری اه؟ ما به آرامش نیاز داریم دانتون! دانتون: و به همین دلیل می گم عفو عمومی اعلام کن! کمیته های مجازات رو منحل کن! خواهش می کنم. روبسپیر: برای آرامش، خائنین باید از صحنه ی انقلاب محو بشند. درخت انقلاب هنوز به خون نیاز داره. دانتون: فرانسه بوی لاشه گرفته. تو در هر چیزی دنبال خون می گردی. مردم خسته اند روبسپیر!