داستان حاضر، در قالب نمایشنامه و با موضوع اجتماعی، از مجموعة «نمایشنامة بهین» است. «سالار»، خان شاهرود و مردی خداشناس و مردم دوست است. او پسرانی به نام «احمد» و «اکبر» دارد. «احمد» مورد اعتماد و حمایت «سالار» است و «اکبر» برای تحصیل به خارج رفته، به دلیل ناکامی به نزد پدر باز گشته و بی مسئولیتی های او باعث خسارت به «سالار» می شود. «سالار» مسئولیت ها را تقسیم می کند و «اکبر» از این تقسیمات ناراضی است. به زودی، «ندّاف»، حسابدار کینه توز «سالار»، باعث شعله ور شدن خشم و حسد «اکبر» نسبت به برادرش «احمد» می شود. این فتنه باعث مرگ «احمد» و خودکشی نامزدش «صنم» و شکستن غرور «سالار» و خشم و نفرت عمیق تر «اکبر» می شود.
کتاب بازی نامه ی حاسد و نمام