کشیش که برای پافشاری بر سخن خود، مشت بر لبه ی تخت می کوفت، گفت: «شاید بر اساس دانسته های شما هیچ نسبتی وجود نداشته باشه. اما این را ببینید حضرت آقا. بفرمایید ملاحظه کنید، استفن فیتس موریس اسمیث، ساکن لندن، اما اصالتا اهل ککس بری. اینجا توی این کتاب، شجره نامه ی استفن موریس اسمیث ها از ملک اربابی ککس بری دیده می شه. شما شاید فعلا فقط یه خانواده ی متشکل از آدم های متخصص و کاربلد باشید-من اصلا وابدا آدم فضولی نیستم، اصلا همچین سوال هایی نمی پرسم؛ راستش این چیزا تو وجود من نیست - اما عین روز روشن است که اصل ونسب شما همین است! و آقای اسمیث، من بخاطر اصالت خانوادگی تون، نجیب زاده بودنتون، بهتون تبریک وتهنیت عرض می کنم، آقا؛ و تصدیق بفرمایید، اینطوری که دنیا داره پیش می ره، این رنگ اصیل خون شما خیلی مورد پسند خواهد بود.» مرد جوان با لحن غمگینی که دور از فروتنی نبود، گفت: «ای کاش قادر بودید برای ویژگی قابل لمس تر ومشهودتری به من تبریک بگید.»
اگر همیشه با دیده ی شک و تردید به رمان های عاشقانه و طرفداران آن نگریسته اید و علت محبوب بودن این ژانر، کنجکاوی تان را برانگیخته است، با این مقاله همراه شوید
ترجمهی ابراهیم یونسی واقعا غیر قابل قبوله. خوندن هر جمله ش به اندازهی یه پاراگراف زمان میبره🤦🏻♀️ تلاش برای فهمیدن جمله بندیش واقعا تمرکز آدم رو از داستان کتاب منحرف میکنه.
خیلی هم عالیه
ابراهیم یونسی مترجم دقیق و کاربلدیه
من کتاب تس دوربرویل رو با ترجمه آقای یونسی خواندم و از ترجمه ایشون راضی ام