«بمیرید، بمیرید، در این عشق، بمیرید!» آیا برای دانستن حقیقت، حاضری بمیری؟ بهای ادراک حقیقت، کمتر از این نیست. برای شناختن حقیقت، یعنی همان عشقی که تو هستی، نفْس تو باید بمیرد؛ و نفْس چیزی ست که تو گمان می کنی هستی. مرگ نفْس، جهشی ست به اقلیم ناشناخته و این جهش، آخرین کاری ست که تو پیش از محو شدن انجام می دهی؛ مانند جهش فرجامین قطره به دل دریا. پس از این جهش، دیگر از بازی با الفاظ و مفاهیم خبری نخواهد بود. عشق، به کمتر از استغراق کامل قانع نیست.