شاید باور نکنید روزگاری در همین دنیای خودمان، مردمانی زندگی میکردند که " آهستگی" را می ستودند و در وصفش شعر می سرودند. ولی انگار در دنیای ما "آهستگی " یا دشنام است یا بیماری ! از همان کودکی از مادر و پدر گرفته تا معلم مدرسه همه به ما میگفتند: سریعتر..سریعتر ..با این کندی به جایی نمیرسی! همیشه کندها جا می ماندند چون زمان امتحانها کوتاه بود، چون معلمها وقت نداشتند، چون برای تست زدن و قبول شدن در کنکور" دقیقه "مهمتر از دقت بود. کسی نمیداند که چه استعدادهایی فقط بخاطر چند ثانیه کم آوردن ،تا ابد سوخته اند. آیا یکبار از خودمان پرسیده ایم از اینهمه عجله چه چیزی نصیبمان شده و مهمتر اینکه چه چیزهایی از دست داده ایم؟ مثلا فرض کنید میخواهیم یک پزشک خوب تربیت کنیم واقعا نمی دانم برای طبابت چقدر"سرعت "لازم است؟ در حالی که حتما کمی آهستگی لازم است. تصور کنید که چه تعداد دانش آموزان باحوصله و صبور که میتوانستند در آینده پزشکان خیلی خوبی شوند فقط به جرم" آهستگی در تست زدن" پشت الک این کنکور لعنتی گیر افتاده و تلف شده اند. امروز وقتی به محیط کارم نگاه میکنم میبینم انگار همه ی ما پزشکان عجله داریم . نه فقط بخاطر اینکه بیشترین مریض را در کمترین زمان ویزیت کنیم و بیشترین سود را ببریم نه! بلکه فقط بخاطر اینکه انگار فکر میکنیم سرعت یک فضیلت است حتی اگر یک عمر هم برای دیدن بیماران وقت داشته باشیم. شاید اصلا ما پزشکان به این دلیل توانستیم پزشک شویم که سریعتر بودیم و سریعتر تست میزدیم . کنکور باعث شده که فقط سریعترین ها پزشک شوند. با این حساب شاید حق با مردم است که از عجله ما پزشکان تعجب کنند و شکایت ! و البته ما هم بی تقصیریم چون کنکور عجول ها انتخاب کرده است . البته این فقط مختص ما پزشکان نیست کنکور سالهاست در همه ی رشته ها فقط به سریعترین ها ،اجازه ی عبور از خط پایان را داده است و حالا بعد از سالها انگار همه ی محافل علمی و تخصصی ما از پزشکی گرفته تا مهندسی از آهستگی و تامل و صبر خالی شده اند.