1. خانه
  2. /
  3. کتاب شنای شبانه

کتاب شنای شبانه

نویسنده: مگان گلدین
پیشنهاد ویژه
3.8 از 1 رأی

کتاب شنای شبانه

The Night Swim
٪25
259000
194250
معرفی کتاب شنای شبانه
کتاب «شنای شبانه» رمانی نوشته ی «مگان گلدین» است که اولین بار در سال 2020 منتشر شد. «ریچل کرال»، تهیه کننده ی پادکستی مربوط به جنایت های واقعی به نام «مجرم یا نه»، پس از چند ساعت رانندگی، در رستورانی توقف می کند که در آن می خواهد محاکمه ی جنجال برانگیز «اسکات بلیر» را پوشش خبری بدهد: یک شناگر المپیک که به تجاوز به دختری شانزده ساله به نام «کلی مور» متهم شده است. «ریچل» پس از ترک رستوران، روی ماشینش یادداشتی را از طرف زنی به نام «هانا» پیدا می کند، زنی که می خواهد با کمک «ریچل» ثابت کند خواهرش «جنی استایلز» که در زمان مرگ شانزده ساله بود، بیست و پنج سال پیش به شکل تصادفی غرق نشد بلکه به قتل رسید. «ریچل» علیرغم وجود محاکمه ی زمانبر «اسکات بلیر»، شیفته ی این پرونده ی جدید می شود. «هانا» به فرستادن یادداشت های مرموز برای «ریچل» ادامه می دهد، اما نمی پذیرد که با او دیدار کند.
درباره مگان گلدین
درباره مگان گلدین
«مگان گلدین»، نویسنده ی استرالیایی، خبرنگار شبکه رویترز است. او در گذشته با دیگر رسانه های خبری از قبیل آسوشیتدپرس و اِی. بی. سی استرالیا همکاری داشته است. او در گزارش هایش به موضوعاتی از قبیل جنگ، صلح، تروریسم بین المللی و بحران های مالی در خاورمیانه و آسیا می پردازد. «گلدین» در شهر ملبورن زندگی می کند.
ویژگی های کتاب شنای شبانه
  • «مگان گلدین» از نویسندگان پرفروش نیویورک تایمز
نکوداشت های کتاب شنای شبانه

تریلری استثنایی.

Publishers Weekly

«گلدین» به سرعت در حال تثبیت نام خود به عنوان یک صدای جدید هیجان انگیز در داستان های جنایی استرالیا است.

Women's Weekly

مهیج، بی پرده و گیرا از ابتدا تا انتها.

Better Reading
قسمت هایی از کتاب شنای شبانه

هر هفته هزاران ایمیل و پیام از شبکه های اجتماعی دریافت می کرد. نامه هایی که از سوی هواداران به دستش می رسید، عمدتا دلربا و دوستانه بود. تنها تعداد انگشت شماری از آن ها، او را تا سر حد مرگ می ترساند.

نمی دانست که این نامه به کدام از این دو دسته تعلق می گرفت، اما بدون شک همین که غریبه ای شناخته بودش و برایش یادداشت نوشته بود و روی ماشینش گذاشته بود، معذبش می کرد.

«ریچل» اهل حساسیت به خرج دادن نبود. در سالیان متمادی، بارها در موقعیت های وخیم قرار گرفته بود. از جمله آن که بهترین ساعات بعد از ظهر یکی از روزهای ماه گذشته اش را در سلولی دربسته در زندانی فوق امنیتی به گفت و گو با یک قاتل زنجیره ای بدون دستبند گذرانده بود.

نظر کاربران در مورد "کتاب شنای شبانه"
9 نظر تا این لحظه ثبت شده است

بابت ترجمه بسیار روان و عالی از مترجم و ناشر متشکرم.

1403/03/12 | توسطنیلوفر بهدادی - کاربر سایت
0
|

با تشکر ویژه از مترجم بسیار حرفه ای و انتشارات با سلیقه کوله پشتی. ترجمه بسیار روان و خوش خوانی داشت.

1402/12/17 | توسطعلی رضایی - کاربر سایت
0
|

از همون اولش واضحه تهش چی میشه.کسی که به این میگه غیرقابل حدس معلومه کتاب معمایی زیاد نخونده ولی در کل متن کتاب خوب نوشته شده بازم ارزش داره بخونیدش

1402/12/03 | توسطکاربر سایت
0
|

اصلا رمان پرکششی نیست هنوز نصف کتاب رو نخوندی معما حل شده کتاب‌های زیادی درباره تجاوز به عنف بلایی که سر خانواده میاد خوندم ولی این دیگه خیلی کسل کننده بود مخصوصا فصل‌های ریچل

1402/12/03 | توسطکتابخوان - کاربر سایت
0
|

داستان خیلی جذاب و پرکشش و همچنین پایان غیر قابل حدس.ترجمه هم خوب بود.اگه به این ژانر علاقه مندید حتما بخونید

1402/04/21 | توسطنازنین عبدلی
1
|

به نظرم که ترجمه کتاب خیلی خوب و روان بود و داستان فوق العاده ای داشت.کاش سایر آثارشان ترجمه می‌شد.

1401/11/20 | توسطکاربر سایت
4
|

فقط ترجمه بسیار بد بود و حیف که ترجمه دیگه ای هم در دسترس نیست

1401/07/21 | توسطعلی صالحی
0
|
پاسخ ها

بر چه مبنایی قضاوت کردید؟ من هم خوندم. چندبار. قضاوت صحیحی نیست. کتاب روان و جالبی بود

1401/11/18|توسطسعید - کاربر سایت
6

پیش از آنکه لیوان بیفتد، آن را برداشتم و سردرگم به‌سمت آشپزخانه رفتم. در میانهٔ راه، یادم آمد که افسر پلیس هنوز پشت در منتظر است. به زمین زل زده بود. رد نگاهش را دنبال کردم. خطی از جای پایی خون‌آلود که به پاهای کوچک من شبیه بود کف‌پوش پلاستیکی را به گَند کشیده بود. او منتظرانه نگاهم کرد. وقتش بود که به بیمارستان بروم. گویا همان موقع که التماسش کرده بودم اول مرا به خانه ببرد تا وقتی مامان ماجرای جِنی را می‌شنید کنارش باشم، قول داده بودم. با حالتی تدافعی، به او زل زدم. در چنین شبی مادرم را تنها نمی‌گذاشتم. حتی برای درمان بریدگی‌های کف پایم هم این کار را نمی‌کردم. تا خواست بحثش را پیش بکشد، صدایی مبهم حاوی پیامی از رادیوی ماشین گَشت‌زَنی‌اش به گوش رسید. طوری چُمباتمه زد که هم‌قد من شود. گفت ترتیبی داده تا در اسرع وقت یک پرستار برای رسیدگی به پای آسیب‌دیده‌ام به خانه بیاید. از پشت توریِ مُشبکِ دَر، دیدم که با شتاب رفت. تا مدت زیادی بعد از محو شدن ماشینش در تاریکی، همچنان صدای بَـ بووووویِ آژیر در فضا پیچیده بود. صبح فردا پرستار آمد. روپوش بیمارستان بر تَنش بود و کیف پزشکی بزرگی هم بر دوشش. به‌خاطر تأخیرش عذرخواهی کرد و گفت که شب گذشته نیروهای بخش فوریت‌های پزشکی۲۵ بیمارستان درگیر موردی اورژانسی شده بودند و هیچ‌کدام نتوانسته بودند برای رسیدگی به من بیمارستان را ترک کنند. پرستار پاهایم را با نخ سیاه بخیه زد و دورشان هم باند ضخیمی پیچاند. او پیش از رفتن به من اخطار داد که راه نروم چون بخیه‌هایم پاره می‌شوند. راست هم گفت، چون شدند. بخشی از کتاب در بالا اومده. من خوندم ترجمه خوندم. اصول ترجمه در تمام قسمت‌های کتاب رعایت شده. برای خواننده آگاه کاملا مشخصه

1401/11/18|توسطکاربر سایت
6

چه نگاه غرض ورزانه‌ایی. من هم ترجمه خوندم. تمام نکات حرفه ای در کتاب لحاظ شده. وقتی تخصص ندارید نظر ندید.

1401/11/22|توسطکاربر سایت
6

دوست عزیز شما کتاب " ما دروغگو بودیم" از نشر میلکان رو بخون تا ببینی ترجمه‌ی بد چیه 😆 این کتاب خیلی روون و خوش خوان بود.و جزو کتاب‌های محبوب منه

1402/11/02|توسطحورا ابوالقاسم
5

ترجمه اش بسیار عالی و روان و اصولی بود. تنها نقطه قوتش اصلا همین ترجمه اش بود.

1402/12/07|توسطکاربر سایت
3

خیلی رمان جذابی بود و آخر داستان رو اصلا نمیشه حدس زد .

1401/03/17 | توسطشیرین نداف
2
|

داستان کتاب بسبار جذاب بود و پیام جالبش هم این بود که همیشه تو مساله تجاوز افکار عمومی حق رو به دختر نمیدن و میگن خود دختر بیمار بود.یک رمان پر کشش

1400/10/22 | توسطعالم آرا
9
|