بی تردید،جادوی شعر حافظ همچنان طلسم میکند،و مردم همچنان حیران معنای درونی واژه های آهنگین شگفت آور و ساده اما نفوذناپذیر وی هستند.معنای حقیقی ارجاع به عشق و می،و به گل و بلبل چیست؟چه چیزی پدیده توجه وسواس گونه غربی ها به حافظ و غزل هایش را (علی رغم تفاوت های بدیهی در مفاهیم هنری،زبان،فرهنگ و شکاف زمانی)توضیح میدهد؟شعر حافظ بدون شک حد اعلای مهارت زبان شناختی و ادبی است.شاید دلیل چنین استقبال گرمی از بوطیقای حافظ در غرب،بیش از کیفیات هنری در جاذبه بی زمان آن باشد.میتوان در این جستجو برای یافتن راه حل،بسیاری از مسائل جهان شمول ولی پیچیده را دید؛مسائلی همچون گذرا بودن زندگی،سرشت درک ناپذیر تقدیر،و طبیعت ناپایدار امور دنیوی،که جملگی عقل را مغشوش و مغلوب می سازند.این انگاره های نیرومند و ظریف را فصیح ترین نویسندگان با نظمی ساده و آهنگین بازگو کرده اند.اعتلای این قطعات پر طمطراق و قدرتمن،الهام بخش ما میشود.اینکه فکر کنیم شعر حافظ فقط نفسانی داشته اشتباه است،چرا که شعر وی تجسم کیفیات انسان محورانه شعر فارسی است
کتاب سر حافظ در حدیث دیگران