یکی از ابیات خیال انگیز حافظ که گفته می شود در آن به نماد آتش در عرفان ایران باستان اشاره شده و روح ایرانی غزل او را به نمایش گذاشته است، این بیت است: از آن به دیر مغانم عزیز می دارند / که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست در دین زرتشتی، آتش، پرتویی از نور ایزدی و نموداری از روشنایی است. طبق اظهارات شیخ اشراق، آتش شئ أشبه و أتمّ به مبادی نوریه است و برادر نور "اسفهبدی" انسان واجب و فرض است، زیرا که سرچشمه ی تمامی آن ها ذات حق و نورالانوار می باشند. زرتشت آتش را نمی پرستید و بر عقیده ی پیشینیان و نیاکان خود نسبت به پرستش آتش نبوده است و معتقدات او با آنچه بعد ها آتش پرستان عنوان کرده اند، اختلاف دارد. او آتش را فقط یک رمز قدوسی و نشانه ای گران بها از اهورامزدا می دانسته است که توسط آن به ماهیت و عصاره ی حقیقت علوی خداوند دانا می توان پی برد.
با سلام چرا از اشعار استفاده نشده؟