1. خانه
  2. /
  3. کتاب آویزه های بیهقی

کتاب آویزه های بیهقی

3.6 از 1 رأی

کتاب آویزه های بیهقی

Avizehaye Bayhaqi
ناموجود
15000
معرفی کتاب آویزه های بیهقی
تاریخ بیهقی از متون نامدار و خوش‌آوازه‌ی زبان و ادب پارسی است که در همه‌ی این هزار سال حضورش در گستره‌ی فرهنگ ایرانی پیام‌هایی سیاسی ‌و‌فرهنگی و اخلاقی برای خوانندگانش به‌یادگار نهاده است و آه از نهاد خواننده آنجا برآمده است که با خود فکر کرده است اگر همه‌ی ارباب قدرت و حکومت در این هزار سال به همین کتاب مستطاب (که تازه بخش اعظم آن از میان رفته است) گوشه‌ی چشمی داشتند و از استبداد رأی‌ها و ریخت‌و‌پاش‌ها و مظلوم‌کشی‌ها و از دین هزینه کردن‌های مندرج در این کتاب به‌نیکی آگاه می‌شدند؛ بسیار درخشان‌تر و آبرومندتر روزگار حکومت خویش را سپری می‌کردند که البته پیش‌آمدن همین حالت هشدار و تجربه‌اندوزی را هم مدیون قلم ابوالفضل‌بیهقی در این مجلدات باقیمانده هستیم. اما راست این است که خواندن این کتاب برای اهل مطالعه بیشتر به‌سبب ارزش‌های فرهنگی و هنری آن و نیز شیوه ی گزارش‌نویسی درست و منصفانه و بیان‌شیرین آن است که فراز‌و‌نشیب‌های ده سال تاریخ سیاسی ایران را در قرن پنجم هجری به دید ما می‌آورد و...
درباره ابوالفضل بیهقی
درباره ابوالفضل بیهقی
بوالفضل محمد بن حسین بیهقی مورخ و نویسنده معروف ایرانی در دربار غزنوی است. شهرت او بیشتر به خاطر نگارش کتاب معروف به تاریخ بیهقی است که مهمترین منبع تاریخی در مورد دوران غزنوی است. او اوائل عمر را در نیشابور به تحصیل دانش اشتغال داشت، سپس به سمت دبیری وارد دیوان محمود غزنوی و حکمرانان بعد از او شد و در سال ۴۱۸ ه. ش. پس از درگذشت استادش بونصر مشکان به سمت دبیر دیوان شاهی برگزیده شد.در روزگار عبدالرشید غزنوی، هفتمین امیر غزنوی، بیهقی به بالاترین مقام در دیوان، صاحب دیوان رسالت رسید. در همین دوران گرفتار تهمت و کین بداندیشان شد. امیربدگمان او را از کار برکنار کرد و به زندان انداخت. طغرل، غلام گریخته دربار محمود بر امیر عبدالرشید شورید و او را کشت. باز بیهقی به زندان افتاد به همراه گروهی دیگر از درگاهیان و درباریان. وی در سال ۴۳۷ ه. ش. پس از آزادی از زندان شروع به نوشتن کتاب معروف خود، تاریخ بیهقی، نمود.
دسته بندی های کتاب آویزه های بیهقی
قسمت هایی از کتاب آویزه های بیهقی

ص 225، عجم عرب را چون دوست بدارد: این جمله اوج اندوهباری تاریخی، در داستان افشین است. بیهقی با نقل این جملات که نشان دهنده ی کینه و دشمنی اعراب با ایرانیان است، غیرمستقیم این مطلب را پیش می کشد که مسعود غزنوی، وزیر نامدار خود را برای خوشایند کسانی که در بغداد نشسته اند می کشد و این کسان چنین دیدگاهی درباره ی ایرانیان دارند. ضمن اینکه به تعریض، گوهر و نژاد ایرانی هم مورد طعن و حمله قرار گرفته است. ص 228، می گویند رسول را…: یعنی اصل ماجرا بر پایه ی شایعه است!

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب آویزه های بیهقی" ثبت می‌کند