هنگام شروع کارم، در روزهایی که زمان عکس گرفتن طولانی بود، اصلی ترین وظیفه ام مراقبت از تکیه گاه سر و دست بود که برای پشتیبانی از مشتریان مشهور مان و محافظت آنها از گردن درد استفاده می شد. یکی دیگر از وظایفم تمیز کردن وسایل بود که گمان می شد برای هر استودیوی درست و حسابی لازم است. به طور مثال، قایقی با تمام تجهیزات دریانوردی در آنجا بود - تخم بزرگ شکسته ای که نوزادان برهنه را در آن قرار می دادند تا این حس را تلقین کنند که شهروند جدید جهان را لک لک به دنیا نیاورده است، بلکه به درستی و حقیقتا از تخم بیرون آمده است و چیزهای عجیب وغریب دیگر.
کتاب خاطره انگیز، یادآور دوره ای ابری اما سبز و بارانی, هاینریش هوفمان از دوستان و یاوران ابدی پیشوای فقید آلمان ناسیونال سوسیالیستی؛ آدولف هیتلر بود. قدم به قدم، سایه وار با اوست تا فوق العاده ترین، استثناییترین شخصیت تاریخ را به ما معرفی کند. انگار نویسنده بجز شرح احوال زندگی خودش، مستقیم یاد رفیق عزیز از دست رفته اش رو برای تسکین قلب و روح خودش از درد فراوان فقدان این رفیق، زنده میکنه.🌳💔