خاطرات محافظ و خدمتکار بی چون و چرای هیتلر که یکی از آخرین افرادی بود که او را زنده دید.
بینشی روشنگر از آخرین روزهای آدولف هیتلر در پناهگاه زیرزمینی برلین که در آن دوران رایش سوم به پایان رسید.
بعد از برادر بزرگ ترم برونو ، دومین پسر روخوس و ویکتوریا میش بودم. اگر آرزوی اعطای نامش به فرزندانش را داشت قطعا آن را به پسر اولش می داد. با وجود این مادرم می خواست که من نام همسر فوت شده اش را داشته باشم . پدرم معمار بود و مادرم در حمل ونقل عمومی برلین کار می کرد . برونو موقعی به دنیا آمد که والدینم در هندل پلاتس ، اشتگلیتس برلین زندگی می کردند ؛ اما کمی بعد از آن، هنگام شروع جنگ جهانی اول به آلت شالکوویتس نزدیک اگن در سیلزیای شمالی نقل مکان کردند . والدین مادرم در آنجا زندگی می کردند. از آنجایی که پدرم را فورا به جبهه فرستادند ، گمان می کنم مادرم نمی خواست در دوران جنگ به تنهایی در برلین زندگی کند. در جولای سال ۱۹۱۷ مادرم من را باردار بود . پدرم در بیمارستان صحرایی اپن بود . از جبهه با آسبب شدیدی برگشته بود ، به ریه هایش شلیک شده و انگشتان شستش را از دست داده بود . کمی قبل از به دنیا آمدانم ، به او اجازه مرخصی از بیمارستان را دادند. به خانه رفت ؛ جایی که همه در آنجا منتظر تولدم بودند . یک شب ، ناگهان پدرم دچار خونریزی شد و صبح روز بعد از دنیا رفت. ماموران کفن و دفن برای بردن جسد آمدند و مادرم در حین بردن تابوت گریه می کرد و فریاد می زد. قابله که از قبل در خانه بود مات و مبهوت شد. دو ساعت بعد در ۲۹ جولای ۱۹۱۷ به دنیا آمدم .
من از دیدن کتابها خوشحال میشوم
محافظ شخصی هیتلر گونشه بود این یارو دیگه کیه؟