کتاب رویای یک صوفی

Roya-ye Yek Soufi
  • 130,000 تومان
  • تمام شد ، اما میاریمش 😏
  • انتشارات: نگاه نگاه
    نویسنده:
کد کتاب : 59580
شابک : 978-6222671655
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 439
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 2018
نوع جلد : زرکوب
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب رویای یک صوفی اثر بهمن شکوهی

"رویای یک صوفی" اثری است به قلم "بهمن شکوهی" که در آن از زاویه‌ای جدید نگاهی به زندگی یکی از سرشناس‌ترین متکلمان و فلاسفه‌ی ایرانی داشته است.
"ابوحامد محمد غزالی" از جمله چهره‌های جنجالی تاریخ است که همه، از روحانی اصولگرا گرفته تا روشنفکر مترقی به او حمله می‎برند و یک طرفه، مورد محاکمه قرار می‎دهند. او اغلب در این دادگاه‌های یک طرفه محکوم می‌شود، بدون اینکه فرصت منصفانه‌ای برای دفاع از خود با نظرات و گفته‌های به جا مانده از خودش داشته باشد. اگر کمی از چند و چون زندگی او و آشوب و تلاطمی که در دوران حیاتش تجربه کرد بدانیم، شاید فرصتی برای دفاع یا حداقل درک شدن به او داده باشیم تا بتواند بخشی از خطاهایش را توجیه کرده و همچنین از جفایی که در حق وی رفته، کاسته شود.
"بازگشت از گمراهی" کتابی از "امام محمد غزالی" است که در آن در به بسیاری از اشتباهات خود صراحتا اعتراف می‌کند. او در اوج فتوحات جلال‌الدین ملکشاه، سیاست‌های زهرآگین خواجه نظام، شهوت‌رانی ترکان خاتون، همسر پادشاه، جنجال‌های فکری عمر خیام، وحشت و ارعاب حسن صباح و حیات بی‌دردسر و صوفیانه‌ی برادرش شیخ احمد، در نهایت شهرت و اعتبار، تصمیمی اتخاذ می‌کند که با خواندن "رویای یک صوفی" از "بهمن شکوهی"، چند و چون این تصمیم بر خواننده آشکار شده و می‌تواند روی دیدگاه او نسبت به "امام محمد غزالی" اثرگذار باشد. این کتاب روایتی است از رشد فکری و روحی "ابوحامد محمد غزالی"، در شرایطی که تلاطم فاجعه‌بار و هولناک زندگی او را احاطه کرده است. "رویای یک صوفی" داستانی جذاب از تجربیات تلخ و وحشتناکی است که یکی از بزرگترین سخنوران تاریخ ایران را در خود فرو برد.

کتاب رویای یک صوفی

قسمت هایی از کتاب رویای یک صوفی (لذت متن)
ابوالمعالی می گفت، ابوحامد دریاست. مراقب باشید در او غرق نشوید. با همه علاقه ای که ابوالمعالی به من داشت، اما شافعیان نیشابور تا یک سال کسی را به جای ابوالمعالی برنگزیدند. عزادار امام الحرمین بودند و مدت ها درس و موعظه را در نیشابور ترک کردند. عاقبت به توصیه خواجه نظام، مرا به امامت خراسان برگزیدند و نظامیه شاگردان ممتاز دیگری هم جز من داشت. خواجه نظام به هریک در شهرهای مختلف شغل های قضاوت و دبیری داد و با رفتن آنها، شافعیان مرا به امامت خود قبول کردند. هرچند ملکشاه حنفی مذهب بود اما با کارهای ابوعلی کاری نداشت. ابوعلی همان اول در کتاب سیاست نامه خود به ملکشاه اطمینان داده بود که سلطنت را موهبتی الهی می داند که از طرف خداوند به شاه اهدا شده و کسی مجاز به اعتراض نیست. حتی مخالفت های ناصر خسرو که مایل به شیعیان بود و یا عائله خواجه عبداله انصاری که میانه او و ابوعلی را در هرات تیره کرده بود خاطر ابوعلی را پریشان نمی کرد. خواجه نظام، تنها نگرانی اش بزرگ شدن دارودسته حسن صباح و باطنیان بود. حتی با فوت امام حنفیان در نیشابور خیالش از تفوق فکری آنها در مردم نیشابور راحت نشد و این فرصتی برای خواجه بود تا مذهب شافعی را به تمام مملکت سرایت دهد. هنوز یک سال در امامت خراسان نبودم که ملکشاه در اصفهان مرا به حضور خواند. من می دانستم این کار به توصیه ابوعلی بوده است. سعدا هر از چندی خبری به زنم راحله خاتون می فرستاد و سربسته اخبار اندرونی را به گوش خواهرش حاجیه خانوم می رساند که من از آنها باخبر می شدم. راحله می گفت، در این دو سالی که عمر خیام به اصفهان رفته بود ملکشاه با او دوست شده و چون علاقه به شعر دارد جذب رباعیات خیام شده است.همان اوایل من به قوه عمر غبطه می خوردم که من برای بیان حرفی در کلام و فقه باید جزوه ای در چند صفحه فراهم کنم و باز هم به سختی می توانم حرفم را تمام کنم.اما عمر می توانست در چهار خط و کلام کوتاه حرفش را بزند و دلیلی برای نوشتن رساله و مقاله و کتاب نداشت.