«آقای شهرستانی آخر هفته مهمون شماست؟» «آره باید مهمونش می کردم... بهش گفتم سورپرایز اساسی دارم براش... اما دستم خالیه. » «ندارین واقعا؟ دفعه آخر که می گفتین همه چی مرتبه؟» «نه بابا... مرتب چیه؟ داغون اندر داغونه وضعیت قربان! حالا بدبختی وقتم ندارم. این حسین هم که مگه کار می کنه؟ باید حضرت آقا دو روز روی جونور کار کنه. » «حسین کوسه گش؟» آریا پقی زد زیر خنده. شامورتی هم خندید و گفت: « البته جسارته، اما من که نمی فهمم چرا این قدر وقت می گیره. ایشون می خواد نیم ساعت جونور رو بندازه تو دیگ روغن دیگه... شما هرچی رو نیم ساعت تو روغن پرفشار سرخ کنی مزه مرغ سوخاری می ده. راست می گم به خدا »
کتاب هایی با ژانر ترسناک نیازمند نظرات روانشناسی هستند تا با علم روانشناسی ترس را در متن قالب کرد،متاسفانه نویسنده فقط از افکار گنگ به کار برده و نه تنها ترسی برای مخاطب نداشته بلکه کسل کننده هم بوده
سلام جدا از اینکه هر نویسنده ای برای نوشتن زحمت میکشه اما واقعا حیف هزینه ای که برای این کتاب شد..! حدود ۳ داستان در کتاب بود که متاسفانه هرچه پیش میریم متن بسیار گنگ و نامفهومتر میشه متاسفانه هیچ لذتی از خواندن این کتاب نبردیم.خود نویسنده در کتاب اشاره کرده که گاهی اوقات "وقتی نویسنده ای شاخ و شونه استعدادهای ادبی اش را میکشد حسابی حوصله ام را سر میبرد.. " و دقیقا خود نویسنده هم چنین کاری در کتاب کرده! یعنی به قدری نامفهوم و گنگ نوشته و کلمات مثلا اصیل فارسی بکار برده(که اصلا قابل فهم نیستند)که دیگه هیچ کششی برای ادامه خوندن نمیمونه! اصلا خریدش رو پیشنهاد نمیکنیم.