قلقلی لوله ای آهنی را روی دوشش گذاشته بوده و می رفته. قلقلک ازش می پرسد: لوله را کجا می بری؟ قلقلی می گوید: می برم جای بالش، این را زیر سرم بگذارم! قلقلک می گوید: این که خیلی سفت است. اذیت می شوی. قلقلی می گوید: فکرش را کرده ام! مقداری پنبه داخلش می گذارم و...