اثری حیرت آور و به شکل اعتیادآوری خواندنی.
فوق العاده هیجان انگیز، به سرگرم کنندگی یک رمان.
قدرتمند، گزنده و داستانی واقعی که مخاطب را وارد دنیای خود می کند.
هانفشتانگل درباره ی اولین برخوردش با هیتلر نوشت: «هیتلر، شبیه یک آرایشگر مو در حومه ی شهر بود که روز مرخصی خود را می گذراند.»
داد از انجام چیزی که آن را «کار حساس نگاه کردن و با دقت هیچ کاری انجام ندادن» می نامید، کناره گیری کرد.
او نوشت:«در هیچ جای دیگری مانند آلمان، چنین دوستان عزیزی نداشته ام. وقتی دوباره به آن زمان فکر می کنم، این حس به من دست می دهد که انگار کسی که خیلی عاشقش هستی، دیوانه شود و کارهای وحشتناکی انجام دهد.»