شرح سرگرم کننده و سرزنده «مک اینتایر» باعث می شود بهترین داستان های تریلر، آرام و بی اتفاق به نظر برسند.
روایت حماسی «مک اینتایر» از شگرف ترین داستان جاسوسی در تاریخ.
نگاهی تازه به بزرگ ترین درامای جاسوسی عصر ما.
او مردی لاغر اندام بود که به عنوان یک جاسوس زیرک معروف بود، مردی که نگاه سریع طنزآلودش از پشت عینک گردش، خبر از ذهن کنایه آمیزش می داد. از نظر رفتار و پوشش، تداعی کننده رئیس یکی از دانشکده های عالی «آکسفورد» یا «کمبریج» بود اما با بارقه ای از بی رحمی دنیاپرستانه که معمولا در زندگی دانشگاهی قابل مشاهده نیست.
«فیلبی» فقط دو بار از لبنان خارج شد، یک بار به مقصد سوریه و بار دوم برای ملاقات پدرش در عربستان سعودی. به درخواست «الیوت»، او اکنون در تمام خاورمیانه می چرخید؛ مانند عراق، اردن، مصر، کویت و یمن، در ظاهر به عنوان مأموریت روزنامه نگاری.
یکی از سردبیران «اکونومیست» طی دیداری با «فیلبی» اشاره کرد که به ندرت برای مجله می نویسد، و تصادفا پرسید که آیا «کار با دو کارفرما» برایش دشوار است. «فیلبی» لحظه ای شوکه شد و سکوت کرد، اما بعد دریافت که منظور سردبیر، کارفرماهای دو روزنامه است، نه کار جاسوسی او.
بسیار هیجانانگیز و آموزنده، درباره همکاری و سپس جنگ اطلاعاتی شوروی با انگلستان و آمریکا، از خلال روایت زندگی حرفهای کیم فیلبی. ترجمه خوب است و با اینکه متن کتاب ساده نیست، مترجم از پسِ کار براومده. اونقد وضع ترجمهها بد شده که آدم وقتی ترجمه خوب میبینه هیجانزده میشه. توصیه: توی این کتاب اسم و ماجرا زیادست، بهترست آن را در زمان فراغت و طی فقط چند روز بخونید. اگر بخواید هر دو سه روز یکبار برید سراغ کتاب حتما خط داستان یا نقش شخصیتها رو از دست میدید.
کتاب جنگ خاموش من نشر فرهنگ جاوید به قلم خود کیم فیلبی هم پیشنهاد میشه
فوقالعاده بود. 👌
فیلمش که خیلی عالی بود کتاب حتما بهتره، نکته مهم اینه که تمام کسایی که در غرب برای شرق جاسوسی میکردن به خاطر عقیده بوده در حالی که تمام کسایی که در شرق برای غرب جاسوسی میکردن به خاطر پول بوده
به قدر کافی مهیج و خواندنی است، عااااالی