قصه پیش رو به نوعی روایت زنگ هایی از زندگی است که به صدا در می آید. هر اتفاق، خودش زنگی است که شنونده اش را آگاه می سازد. اتفاقی که در نظر اول، هر کسی را می تواند به طور کلی از ادامه مسیر منصرف سازد و تمامی آینده اش را تحت الشعاع قرار دهد. مثل یک تصادف، زلزله، از دست دادن و جدایی. یا مواردی که امید به فردا را در دل ها بیدار می کند، مانند تولد، موفقیت، به هم رسیدن و... نویسنده نیز با تکیه بر همین لحظات، قهرمان قصه اش را در پیچ و تاب زندگی مثل بسیاری از ما قرار داده و عکس العمل های او را در قبال هر نهیب و اتفاق روایت کرده است. این فراز و نشیب ها که برای خواننده قابل قبول و باورپذیر است به جذابیت داستان افزوده و تصور می کنم مخاطب را با خود همراه می سازد.
کتاب روزهای هاشور خورده