باخ استعدادی تمام عیار در خلق زیبایی دارد.
یک داستان عاشقانه ی تکان دهنده و صادقانه.
اثری جاودان و تعالی بخش درباره ی امید و عشق.
علیرغم دردی که در وجودم ریشه دوانده، بسیار خرسندم که تو را چنین شناخته ام و همواره زمان با هم بودنمان را گرامی می دارم. با تو رشد یافته ام و بسیار چیزها از تو آموخته ام و نیز می دانم که سهمی بزرگ و مثبت بر تو داشته ام. ما اکنون به خاطر بودن با یکدیگر، هر دو انسان های بهتری هستیم.
فکر می کنم که این امکان هست که دو نفر با یکدیگر تغییر کنند، کمال یابند و به جای نابود کردن یکدیگر، همدیگر را ژرفا و غنا بخشند. مجموع یک و یک، اگر هر دو طرف درست باشند، می تواند بی نهایت باشد. اما اغلب یک طرف، طرف دیگر را پایین می کشد. یکی می خواهد چون یک بالون بالا برود و دیگری فقط وزن خالص است. پس همیشه این سوال در ذهنم است که چگونه بود اگر دو نفر، زن و مرد، هردو با هم خواهان پرواز و صعود بودند، چون دو بالون!
اگر من از دست تو عصبانی می شوم، فکر نمی کنم هیچ اشکالی در فریاد کشیدن و کوبیدن درها وجود داشته باشد. اگر خیلی عصبانی شوم، ممکن است چیزهایی را هم پرت کنم! اما این به آن معنی نیست که عاشقت نیستم! فکر نمی کنی وقتی فریاد می زنم که ترسیده ام؛ وقتی که فکر می کنم تو صدای مرا نمی شنوی؟! ممکن است کلماتم را بشنوی اما آن ها را درک نمی کنی و من بی اندازه هراسان می شوم... و اگر تو حرف مرا نشنوی، مجبورم آنقدر بلند بگویم که بشنوی!
اگر همیشه با دیده ی شک و تردید به رمان های عاشقانه و طرفداران آن نگریسته اید و علت محبوب بودن این ژانر، کنجکاوی تان را برانگیخته است، با این مقاله همراه شوید