شگفت انگیز.
مسحورکننده.
این اثر، فلسفه ی انسان دوستانه ی کوئیلو و ژرفای جست و جوی او برای یافتن معنا را به شکلی کامل به نمایش می گذارد.
زه اوروکو مردی است که سال ها قبل در جوانی به محدوده ی پدرا آمده، می گفتند از شهر آمده است. او همیشه غمگین و در حرکت بود. او در قسمت های مختلف رودخانه زندگی کرده بود، ولی سرانجام این منطقه را پسندیده و برای همیشه در آن ماندگار شده بود. هرسال پولی برایش به لئوپولدینا فرستاده می شد و او به وسیله ی آن زندگی خود را می گذراند. زه با زنی بومی ازدواج کرد ولی حاصل این ازدواج فرزندی مرده بود. زه او را ترک کرد و قایقی به نام «روزینیا» را از یک سرخپوست خریداری کرد. از آن پس تمام دنیای زه را قایق پر می کرد. او با قایق حرف می زد و قایق به سوالات او پاسخ می داد. قایق همه چیز را می دانست و به زه منتقل می کرد. ولی حالا پس از چند سال دکتری به منطقه آمده بود و به دنبال زه می گشت. آمدن او ماجراهای جدیدی را به همراه داشت.
مرگ، همراه همیشگی ماست، و این مرگ است که به زندگی هر فرد، معنای حقیقی آن را می بخشد.
قایقی که به بندرگاه بسته شده، امنیت بیشتری دارد اما این، هدف وجود قایق ها نیست.
مطالعه ی فلسفه به منظور درک چگونگی تکامل ذهن و اندیشه ی بشر در طول زمان، اهمیت بسیاری دارد
«پائولو کوئیلو» خالق رمان پرفروش و جذاب «کیمیاگر» از حاکمان بی چون و چرای ادبیات عامه پسند آمریکای لاتین است.