کتاب زائر کوم پوستل

The Pilgrimage
کد کتاب : 1401
مترجم :
شابک : 978-964-6404-11-3
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 304
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 1987
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 11
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

پائولو کوئیلو از پرفروش ترین نویسندگان برزیلی

در فهرست کتاب هایی که زندگی تان را دگرگون خواهند کرد

معرفی کتاب زائر کوم پوستل اثر پائولو کوئیلو

کتاب زائر کوم پوستل، رمانی نوشته ی پائولو کوئیلو است که نخستین بار در سال 1987 چاپ شد. داستان این رمان جذاب به سختی ها و ماجراهای پائولو کوئیلو و استاد اسرارآمیزش، پطروس، در سفری در سراسر اسپانیا برای پیدا کردن شمشیری معجزه آسا می پردازد. این حکایت شگفت انگیز و به یاد ماندنی، نیاز انسان به پیدا کردن «مسیر مخصوص به خود» را مورد بررسی و کاوش قرار می دهد. کوئیلو در این کتاب به مخاطبین خود یادآور می شود که در نهایت، فوق العاده ترین ها را در عادی ترین چیزها و جزئیات به ظاهر بی اهمیت زندگی روزمره خواهیم یافت. رمان زائر کوم پوستل، اثری سرگرم کننده و آموزنده است که نمونه ای استادانه از ترکیب خرد معنوی و هنر داستان سرایی به حساب می آید.

کتاب زائر کوم پوستل

پائولو کوئیلو
پائولو کوئیلو دسوزا، زاده ی 24 آگوست 1947، ترانه سرا و رمان نویس برزیلی است.کوئیلو از اوایل دوران نوجوانی قصد داشت که نویسنده شود. درون گرایی و سرکشی های کوئیلو در 17سالگی، والدینش را بر آن داشت تا او را در یک آسیاشگاه روانی بستری کنند. او قبل از مرخص از شدن در بیست سالگی، سه بار از این آسایشگاه فرار کرد.کوئیلو در سال 1982 اولین کتاب خود را منتشر کرد که به موفقیت چندانی نرسید اما با انتشار کتاب کیمیاگر، نام او بر سر زبان ها افتاد.پائولو کوئیلو در سال 1980 با هنرمندی به نام کریستینا اویتیسیکا ...
نکوداشت های کتاب زائر کوم پوستل
Fascinating.
شگفت انگیز.
Barnes & Noble

Captivating.
مسحورکننده.
Goodreads

It fully expresses Coelho's humanist philosophy and the depth of his unique search for meaning.
این اثر، فلسفه ی انسان دوستانه ی کوئیلو و ژرفای جست و جوی او برای یافتن معنا را به شکلی کامل به نمایش می گذارد.
Amazon Amazon

قسمت هایی از کتاب زائر کوم پوستل (لذت متن)
زه اوروکو مردی است که سال ها قبل در جوانی به محدوده ی پدرا آمده، می گفتند از شهر آمده است. او همیشه غمگین و در حرکت بود. او در قسمت های مختلف رودخانه زندگی کرده بود، ولی سرانجام این منطقه را پسندیده و برای همیشه در آن ماندگار شده بود. هرسال پولی برایش به لئوپولدینا فرستاده می شد و او به وسیله ی آن زندگی خود را می گذراند. زه با زنی بومی ازدواج کرد ولی حاصل این ازدواج فرزندی مرده بود. زه او را ترک کرد و قایقی به نام «روزینیا» را از یک سرخپوست خریداری کرد. از آن پس تمام دنیای زه را قایق پر می کرد. او با قایق حرف می زد و قایق به سوالات او پاسخ می داد. قایق همه چیز را می دانست و به زه منتقل می کرد. ولی حالا پس از چند سال دکتری به منطقه آمده بود و به دنبال زه می گشت. آمدن او ماجراهای جدیدی را به همراه داشت.

مرگ، همراه همیشگی ماست، و این مرگ است که به زندگی هر فرد، معنای حقیقی آن را می بخشد.

قایقی که به بندرگاه بسته شده، امنیت بیشتری دارد اما این، هدف وجود قایق ها نیست.