کتاب کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریه کردم

By the River Piedra I Sat Down and Wept
کد کتاب : 1386
مترجم :
شابک : 978-964-6404-06-9
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 308
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 1994
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 22
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریه کردم
By the River Piedra I Sat Down and Wept
کد کتاب : 56991
مترجم :
شابک : 978-9644531590
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 168
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 1994
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

کنار رود پیدرا نشستم و گریستم
By the River Piedra I Sat Down and Wept
کد کتاب : 125039
مترجم :
شابک : 978-6008942115
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 164
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 1994
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریه کردم
By the River Piedra I sat down and wept
کد کتاب : 79152
مترجم :
شابک : 978-6226241076
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 168
سال انتشار شمسی : 1398
سال انتشار میلادی : 1994
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریه کردم اثر پائولو کوئیلو

کتاب کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریه کردم، رمانی نوشته ی پائولو کوئیلو است که اولین بار در سال 1994 منتشر شد. عشق دوران نوجوانی به ندرت به سرانجام می رسد اما چه اتفاقی می افتد وقتی دو عاشق جوان بعد از یازده سال دوباره به یکدیگر بازگردند؟ گذر زمان، پیلار را به زنی قوی و مستقل تبدیل کرده و دوست قدیمی اش نیز اکنون، یک مربی معنوی خوشتیپ و جذاب شده است. پیلار در طول این سال ها به خوبی یاد گرفته که چگونه احساساتش را سرکوب کند و دوستش نیز، برای رهایی از مشکلات و نگرانی ها به مذهب پناه آورده است. آن ها اما اکنون دوباره در کنار هم هستند و در مسیری پرمشکل و سخت، همسفر یکدیگر شده اند. در روستایی کوچک در فرانسه و در کنار آب های رودخانه ی پیدرا، رابطه ای خاص و قدیمی به واسطه ی بزرگترین سوالات زندگی مورد امتحان قرار می گیرد.

کتاب کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریه کردم


ویژگی های کتاب کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریه کردم

پائولو کوئیلو از پرفروش ترین نویسندگان برزیلی

از پرفروش های آمریکا و اروپا

پائولو کوئیلو
پائولو کوئیلو دسوزا، زاده ی 24 آگوست 1947، ترانه سرا و رمان نویس برزیلی است.کوئیلو از اوایل دوران نوجوانی قصد داشت که نویسنده شود. درون گرایی و سرکشی های کوئیلو در 17سالگی، والدینش را بر آن داشت تا او را در یک آسیاشگاه روانی بستری کنند. او قبل از مرخص از شدن در بیست سالگی، سه بار از این آسایشگاه فرار کرد.کوئیلو در سال 1982 اولین کتاب خود را منتشر کرد که به موفقیت چندانی نرسید اما با انتشار کتاب کیمیاگر، نام او بر سر زبان ها افتاد.پائولو کوئیلو در سال 1980 با هنرمندی به نام کریستینا اویتیسیکا ...
نکوداشت های کتاب کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریه کردم
A poignant, poetic story that reflects the depth of love and life.
داستانی گزنده و شاعرانه که بازتاب دهنده ی ژرفای عشق و زندگی است.
Goodreads

A fable about opening your heart to miracles.
حکایتی درباره ی گشودن قلب خود به روی معجزات.
Powells

Dazzling.
خیره کننده.
Harper Collins

قسمت هایی از کتاب کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریه کردم (لذت متن)
کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریه کردم. هوای زمستانی اشک های روی گونه هایم را سرد کرد و اشک هایم در آب های سردی که از کنارم می گذشتند، جاری شد. در جایی، این رودخانه به رودخانه ی دیگری می پیوندد تا سرانجام دور از قلب و چشم من، همه شان به دریا بریزند.

باشد که اشک های من تا دوردست بروند تا عشق من هیچگاه در نیابد روزی برای او گریستم. باشد که اشک های من تا دوردست بروند تا من بتوانم رودخانه ی پیدرا و همه ی آنچه را که روزی در کنار هم داشتیم، فراموش کنم. باید جاده ها، کوه ها و دشت های رویاهایم را فراموش کنم. رویاهایی که هیچگاه به حقیقت نمی پیوندند. او گفت: «زندگی کن. یادآوری خاطرات، کار افراد مسن است.»

همه ی روایات عشق یکسان اند. و این یک روایت عاشقانه است. عشق شباهت زیادی به یک سد دارد: اگر شکاف کوچکی در آن ایجاد شود که آب قطره قطره بتواند از آن عبور کند، این قطرات رفته رفته همه ی سد را فرو می ریزند، و هیچکس قادر نخواهد بود نیروی آب را مهار کند. عشق دام است. مانند مواد مخدر است. ابتدا احساس رهایی می کنی، بعد همان طور که بیشتر می خواهی فکر کنی می توانی کنترل اش را داشته باشی، ناگهان می بینی عادت کرده ای، وابسته شده ای. اگر نباشد، خماری و برای به دست آوردنش هر کاری حاضری بکنی.