البته نمی توان انکار کرد که خداباوران و خداناباوران، هر دو، به ارزش صدق گزاره هایی چون «خدا خالق عالم است» نیز توجه دارند. اما شهودا می توان گفت این توجه طفیلی پرسش بنیادی تری است: آیا در واقع خدا عالم را خلق کرده است یا نه. به همین ترتیب، در بیشتر موارد ملاحظات تبیینی در فیصله دادن به بسیاری منازعات واقع گرایی، از جمله دربارۀ خدا باوری، نقش قابل توجهی ایفا می کند. با این حساب، این ملاحظات نوعی آزمون برای صدق واقع گرایی در این یا آن حوزۀ خاص تجربه است و از این جهت دلایلی له یا علیه موضع واقع گرا دربارۀ موجودهای آن حوزه فراهم می کند. اما دشوار می توان درک کرد که چگونه ملاحظات تبیینی می توانند مقوم واقع گرایی در معنای اولیه باشند، به ویژه واقع گرایی دربارۀ خدا. همین نکته را می توان دربارۀ ملاحظات معرفتی نیز گفت: برقراری رابطۀ معرفتی خاص ممکن است فیصله بخش منازعات واقع گرایانه باشد، نظیر اینکه این حساب، این ملاحظات نوعی آزمون برای صدق واقع گرایی در این یا آن حوزۀ خاص تجربه است و از این جهت دلایلی له یا علیه موضع واقع گرا دربارۀ موجودهای آن حوزه فراهم می کند. اما دشوار می توان درک کرد که چگونه ملاحظات تبیینی می توانند مقوم واقع گرایی در معنای اولیه باشند، به ویژه واقع گرایی درباره خدا. همین نکته را می توان دربارۀ ملاحظات معرفتی نیز گفت: برقراری رابطۀ معرفتی خاصی ممکن است فیصله بخش منازعات واقع گرایانه باشد، نظیر اینکه آیا خدا وجود دارد یا نه. اما دشوار می توان درک کرد که چنان رابطه ای برای واقع گرا بودن در معنای اولیه ذاتی است. در واقع، قابل تصور است که خدا وجود داشته باشد اما وجود و افعال او در دسترس معرفتی انسان نباشند. بنابراین، در چنین موردی موضع درست همانا واقع گرایی دربارۀ خداست، هرچند برای دانستن این موضوع هیچ راهی نداشته باشیم. نکتۀ آخر به نگرانی کلی تری دربارۀ همۀ رویکردهای غیرمتافیزیکی به واقع گرایی عام دامن می زند. فرض کنید چنان خدای دسترس ناپذیری وجود دارد. در این صورت ممکن است که گزاره های ما دربارۀ خدا نتوانند به خدا ارجاع کنند و بنابراین کاذب باشند، یا اگر آن گزاره ها روابط سمانتیک مناسب با این موجود برقرار نکنند نه صادق باشند و نه کاذب. و فهرست گزینه های ممکن برای ایفای نقش حامل صدق چندان مفصل نیست؛ در صورت بندی سماتیک واقع گرایی می توان از جملات موردی، باورها، گزاره ها، یا اظهارها استفاده کرد، اما عملا هیچ کدام موفق نیستند.