کتاب سایه های سوخته

Burnt Shadows
کد کتاب : 79671
مترجم :
شابک : 978-6227115192
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 358
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2009
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

نامزد جایزه Orange سال 2009

برنده جایزه کتاب آنیسفیلد-وولف سال 2010

معرفی کتاب سایه های سوخته اثر کامیلا شمسی

کتاب «سایه های سوخته» رمانی نوشته «کامیلا شمسی» است که اولین بار در سال 2009 به چاپ رسید. «کانرد وایس» که در تابستان سال 1945 در شهر «ناگازاکی» ساکن است، زنی محلی به نام «هیروکو تاناکا» را استخدام می کند تا در نوشتن کتابی درباره این شهر به او کمک کند. رابطه عاشقانه ای که میان این دو شکل می گیرد، به واسطه انفجار بمب اتم در شهر به پایان می رسد. «کانرد» جانش را از دست می دهد و «هیروکو» پس از مدتی احساس می کند که دیگر نمی تواند در کشورش بماند، به همین خاطر به هند می رود تا خواهر «کانرد» را بیابد. «شمسی» به شکلی درخشان زندگی کاراکترهای خود را به هم گره می زند و با روایت داستانی خواندنی، به کاوش در ناسازگاری های احتمالی میان وفاداری و خانواده، و زادگاه و آرمان می پردازد.

کتاب سایه های سوخته

کامیلا شمسی
كاميلاشمسی (Kamila Shamsie؛ زادهٔ ۱۳ اوت ۱۹۷۳) یک نویسنده اهل پاکستان - بریتانیا است.شمسی اولین رمان خود را با عنوان "The City by the Sea" در حالی که هنوز در کالج بود، نوشت، و در سال 1998 و در سن 25 سالگی منتشر شد.این کتاب در فهرست جوایز "جان لوللین روی" در انگلستان قرار گرفت، و شمسی جایزه نخست وزیر ادبیات در پاکستان را در سال 1999 دریافت کرد.
نکوداشت های کتاب سایه های سوخته
An intriguing, heartrending tale of human connection.
داستانی جذاب و غم انگیز درباره پیوندهای انسانی.
Publishers Weekly Publishers Weekly

A mesmerizing tale of love and war, of three generations, and three world-changing historic events.
داستانی مسحورکننده درباره عشق و جنگ، سه نسل، و سه رویداد تاریخی دگرگون کننده.
Barnes & Noble

Ambitious. A tribute to Shamsie's skills.
بلندپروازانه. گواهی بر مهارت های «شمسی».
Chicago Sun-Times

قسمت هایی از کتاب سایه های سوخته (لذت متن)
خانواده خودش داشت از هم می پاشید. شاید به این خاطر که مادر نتوانسته بود اجزای آن را به قدر کافی در کنار هم قرار دهد. «سجاد» چطور می توانست در میانه این تفرقه و جدایی بماند؟ چطور می توانست به تنهایی و برای خودش به زندگی ادامه دهد؟

ایستاد و این حرکت ناگهانی، برادرها را ساکت کرد. سپس گفت: «می خواهم از یک زن ژاپنی درخواست ازدواج کنم. می خواهم همسرم باشد. اگر او جواب مثبت بدهد، در دهلی نو ساکن می شویم و همه شما به خانه ما می آیید.»

اگر بزرگترین فقدان زندگی اش، فقدان رویایی بوده که خودش همیشه می دانسته فقط یک رویا است، پس او جزو خوش شانس ها است.