کتاب هدیه

gift
کد کتاب : 8057
شابک : 978-6005942811
قطع : وزیری
تعداد صفحه : 108
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2018
نوع جلد : زرکوب
سری چاپ : 7
زودترین زمان ارسال : 22 اردیبهشت

معرفی کتاب هدیه اثر امیرهوشنگ ابتهاج

"هدیه" عنوان اثری است از "امیر هوشنگ ابتهاج" ملقب به "ه. ا. سایه"، شاعر نامی عصر حاضر، که داستان جالبی را در پس عنوان خود به همراه دارد. این اثر که در واقع گزینشی از اشعار " ه. ا. سایه " به انتخاب خود اوست، ابتدا در سال هزار و سیصد و چهل و هشت به عنوان یک "هدیه" از جانب وی به بانو "هما اعلم" همسر عموی "امیر هوشنگ ابتهاج" تقدیم شده بود و اکنون "بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار"، این "هدیه" را به صورت عام در اختیار تمامی عاشقان شعر و ادب گذاشته است.
کتاب "هدیه"، ارمغانی است که اکنون در دسترس همگان قرار گرفته و مجموعه ای از بهترین اشعار "امیر هوشنگ ابتهاج"، چنان که خود شاعر آن ها را دست چین کرده است. "هدیه" نه تنها به زینت اشعار "امیرهوشنگ ابتهاج" آراسته شده، بلکه یکی از ماهرترین و زبده ترین خوش نویسان دوران، استاد "عبدالله فرادی" کار کتابت و خوش نویسی آن را بر عهده داشته است. "بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار" این "هدیه" ی بی بدیل را در صد و هشت صفحه، به چاپ رسانده که با خوشنویسی منحصر به فرد استاد "عبدالله فرادی"، کتابی ویژه و قابل توجه به حساب می آید. به این ترتیب این کتاب نه تنها یک "هدیه" برای علاقه مندان به غزل های " ه. ا. سایه"، بلکه تحفه ای به یاد ماندنی برای دوست داران هنر خوش نویسی نیز می باشد که با خواندن غزل های شورانگیز "امیرهوشنگ ابتهاج" و نوازش دیده به خط دلپسند استاد "عبدالله فرادی"، ذهن خود را به یک مطالعه ی دلگشا و روح نواز دعوت کنند و از این اثر خواندنی و دیدنی، لذت ببرند.

کتاب هدیه

امیرهوشنگ ابتهاج
امیر هوشنگ ابتهاج روز یکشنبه ۶ اسفند ۱۳۰۶ در رشت متولد شد. پدرش آقاخان ابتهاج از مردان سرشناس رشت و مدتی رئیس بیمارستان پورسینای این شهر بود. برادران ابتهاج «غلامحسین ابتهاج و ابوالحسن ابتهاج» عموهای او بودند. هوشنگ ابتهاج دوره تحصیلات دبستان را در رشت و دبیرستان را در تهران گذراند و در همین دوران اولین دفتر شعر خود را به نام نخستین نغمه ها منتشر کرد. ابتهاج در جوانی دلباخته دختری ارمنی به نام [گالیا] شد که در رشت ساکن بود و این عشق دوران جوانی دست مایه اشعار عاشقانه ای شد که در آن ایام سرود....
قسمت هایی از کتاب هدیه (لذت متن)
امشب به قصه دل من گوش می کنی/ فردا مرا چو فصه فراموش می کنی/ این در همیشه در صدف روزگار نیست/ می گویمت ولی تو کجا گوش می کنی/ دستم نمی رسد که در آغوش گیرمت/ ای ماه با که دست در آغوش می کنی/ در ساغر تو چیست که با جرعه نخست/ هشیار و مست را همه مدهوش می کنی/ می جوش می زند به دل خم بیا ببین/ یادی اگر ز خون سیاووش می کنی/ گر گوش می کنی سخنی خوش بگویمت/ بهتر ز گوهری که تو در گوش می کنی/ جام جهان ز خون دل عاشقان پر است/ حرمت نگاه دار اگر نوش می کنی/ سایه چو شمع شعله در افکنده ای به جمع/ زین داستان که با لب خاموش می کنی

درین سرای بی کسی، کسی به در نمی زند/ به دشت پرملال ما پرنده پر نمی زند/ یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمی کند/ کسی به کوچه سار شب در سحر نمی زند/ نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار/ دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند/ گذرگهی است پر ستم که اندر او به غیر غم/ یک صلای آشنا به رهگذر نمی زند/ دل خراب من دگر خراب تر نمی شود/ که خنجر غمت از این خراب تر نمی زند!/ چه چشم پاسخ است از این دریچه های بسته ات؟/ برو که هیچ کس ندا به گوش کر نمی زند!/ نه سایه دارم و نه بر، بیفکنندم و سزاست/ اگر نه بر درخت تر کسی تبر نمی زند