«صندلیها» نمایشنامهای تکپردهای از اوژن یونسکو، یکی از چهرههای برجسته جنبش تئاتر پوچ است که برای نخستین بار در سال ۱۹۵۲ به روی صحنه رفت. این نمایشنامه، با نگاهی عمیق به انزوای انسانی، ارتباط، و جستجوی معنا، داستان یک زوج سالخورده را در اتاقی خالی از سکنه اما پر از صندلیهای نامرئی روایت میکند. یونسکو، با سبک خاص خود که آمیختهای از پوچی و کاوشهای وجودی است، به تصویر کشیدن زندگیهایی غرق در تکرار و بیمعنایی را به نمایش گذاشته است و در عین حال، تنهایی و استیصال انسانی را در قالب طنزی تلخ نشان میدهد.
نمایش در یک اتاق ساده با چند صندلی آغاز میشود که بر روی سطح آبی مشرف به دریا قرار دارد. یک پیرمرد و پیرزن، هر دو در دهه نود سالگی، در انتظار یک رویداد مهم هستند. پیرمرد باور دارد که حامل پیامی بسیار مهم است که جهان به آن نیاز دارد، و به همین دلیل، برای این پیام، "مهمانانی" نامرئی را فرا میخواند. این مهمانان، هر کدام نمایندهای از بخشهای مختلف جامعه و زندگی هستند؛ از جمله یک سرهنگ، عکاس، و حتی امپراتور.
پیرمرد و پیرزن، از طریق تکرار دیالوگها و عبارات روزمره، به تدریج به بازآفرینی خاطرات زندگیشان میپردازند. هر بار که مهمان دیگری فرا میرسد، آنها صندلی جدیدی را برای وی آماده میکنند، و بهتدریج، فضای صحنه با صندلیهای خالی برای میهمانان نامرئی پر میشود. در پایان، منتظر ورود "«سخنران» هستند؛ فردی که باید پیام مهم پیرمرد را به جمعیت نامرئی منتقل کند، اما سخنران نیز غیرقابلدرک و بیمعنا سخن میگوید، و نمایش با سردرگمی و سکوت پایان مییابد. یونسکو در «صندلیها» به مضامینی همچون انزوا، تنهایی و پوچی زندگی میپردازد. این نمایشنامه، از طریق صحنهای بیروح و دیالوگهای تکراری، حس گرفتار شدن در چرخهای بیپایان و ناامیدی از برقراری ارتباط را به تصویر میکشد. مهمانان نامرئی، نمادی از اجتماع نادیدهای هستند که گویا در برابر ارتباط واقعی و معنا، بیتفاوت و غایباند و زوج سالخورده همچنان در میان آنان منزوی و تنها باقی میمانند. صندلیهای خالی نیز به عنوان نمادی از فقدان ارتباط واقعی در روابط انسانی و مواجهه ناگزیر با تنهایی به کار گرفته شدهاند. با وجود حضور صندلیهای خالی، هیچ فردی واقعا در این جمع حضور ندارد و این خود، نمایشی از پوچی و بیمعنایی تلاش انسانی برای برجای گذاشتن اثری در جامعهای است که در برابر شنیدن خاموش باقی مانده است.
«صندلیها» به عنوان یکی از آثار برجسته تئاتر پوچ، نقش مهمی در به چالش کشیدن روایتهای سنتی و رویارویی با پوچی زندگی انسانی ایفا کرده است. یونسکو، با خلق جهانی پر از شخصیتهای نادیدنی و تکرار نمادین صندلیهای خالی، عدم ارتباط واقعی میان افراد و بیمعنایی زبان را به تصویر کشیده است. این شیوه آوانگارد، تأکیدی بر توانایی تئاتر در بیان پرسشهای عمیق وجودی و درک زندگی انسان از طریق قالبهای غیرمعمول دارد. این نمایشنامه به دلیل نگرش بیهمتا به بیگانگی انسانی در دنیای مدرن و پرداختن به مفهوم جستجوی معنا در جهانی سرد و خاموش، همچنان اثری ماندگار است. "صندلیها"، با فراخوانی مخاطب به پرسش از اعتبار ارتباطات انسانی و ماهیت وجود، به اثری تأثیرگذار و جاودانه تبدیل شده است که با مضامین اگزیستانسیالیسم و پوچی در زندگی پیوندی عمیق برقرار میکند.
کتاب صندلی ها