خواهرانه ای از جنس شیشه…. برای همه خانواده این اتفاق ها همچون سنگی پرتاب شده به سمت شیشه بود، سارا رفته بود سمت عشقی ناپایدار. گم شده بود در دل زمانه ای شوم و پیدا شدنش دیر بود خیلی دیر و صنم دختر تهتغاری چطور تبدیل به غریبه ای شده بود…. باورش سخت بود که سوگند چگونه دلش امد خانواده اش را در غم و اندوه رها کند.