منلی به یاد می آورد که اوپنهایمر در آن هنگام بلافاصله ورقه ی کاغذی را به سوی او پرت کرد و گفت: « بگیر، این هم چارت و جدول تشکیلات لعنتی شما.» منلی در این باره می گوید: « برگه ی کاغذ با یک استثنا، تشکیلات سازمانی اولیه ی رضایت بخشی را نشان می داد. استثناء آن بود که وی انتظار داشت سرپرستی آزمایشگاه و گروه تئوری را، هر دو، خود او به عهده گیرد. اما چند ماه بعد رابی و باچر او را قانع کردند که گروه تئوری نیاز به سرپرست جداگانه ای دارد و در نتیجه برای آن کار، هانس بیت انتخاب شد. از خاطرات متعددی که من از روزهای اولیه ی احداث آزمایشگاه تحقیقاتی لوس آلاموس با آن سنگینی و سختی و سردرگمی و پیچیدگی کار آن دارم، خاطره ی تبدیل شدن سریع و خیره کننده اوپنهایمر نظریه پرداز به یکی از موثرترین رهبران و اداره کنندگان پروژه های علمی است. این خاطره از روشن ترین و ماندنی ترین خاطرات من از آن ایام است.»